معماهای زمستان و سال نو برای کودکان پیش دبستانی و مدرسه، مدارس، مهدکودک ها، بزرگسالان: مجموعه ای از بهترین معماها با پاسخ. چیست و چگونه می توان معماهای سال نو را در مورد زمستان برای کودکان پیدا کرد؟

) مقدار زیادی برف در حیاط - این سرگرم کننده است، بچه ها! ما در برف راه می رویم. روی پاها همه را روی پا گذاشتیم... (چکمه)

انگشتان پاهایشان یخ نمی زند. مانند یک مورد، راه می روند. با سرما قایم بازی خواهیم کرد، دستانمان را در... (دستکش)

ما او را زیرکانه قالب زدیم. چشم و بینی هویجی وجود دارد. کمی گرم - در یک لحظه گریه می کند و آب می شود... (آدم برفی)

در رانش در کنار رودخانه آنها سوار بر تخته های بلند، آنها به دنبال تپه های بالاتر می گردند. نام تخته را بنویس! (اسکی)

دو برادر فولادی براق آنها به صورت دایره ای روی زمین بازی می دوند. فقط چراغ های چشمک زن. چه نوع برادرانی؟ (اسکیت)

برف در مزارع، (۲۷۳) یخ بر آبها، [۲۷۳] (۲۷۴) (۰) ویخولا راه می رود. چه زمانی این اتفاق می افتد؟ (زمستان)

مسیرهای غبارآلود، ) پنجره ها را تزئین کرد، به کودکان شادی بخشید و سوار سورتمه شد. (زمستان)

معشوقه سفید برفی همه را با پتو بپوشان، همه چیز را صاف می کند، پاک می کند، و سپس برای زمین خسته لالایی می خواند . (زمستان)

پتوی سفید روی زمین lay, تابستان آمد - همه چیز پایین آمد.(برف)

او کرکی، نقره ای است، ) ولى با دست به آن نزنید: قطره پاک مى شود، چنانکه آن را در کف دست مى گیرید. (برف)

چه نوع تعطیلاتی در حیاط است؟ همه چیز در یخ و نقره است، درخت کریسمس مهم است، آیا همه چیز از لباس می درخشد؟ بابا نوئل در حال بازدید است، می آید... (سال نو)

آنها در می زنند، زنگ می زنند، شمارش معکوس می کنند. آنها برای ما علامت می دهند: "سال نو به ما رسید!" (صدای زنگ)

سفید، کرکی، پرواز در هوا، و لمس کردن زمین - فورا ذوب می شود. (دانه برف)

چه صداهایی را می شنویم؟ شاید این غرش یک توپ باشد؟ نه، آنها در سال نو غوغا می کنند رنگارنگ... (چوب بند)

در نزدیکی درخت کریسمس جمع شده اند، دوستانه دست به دست هم دادند، چقدر شادی می آورد سال نو... (رقص گرد)

بهترین معماهای جالب در مورد زمستان و سال نو برای کودکان دبستانی و راهنمایی: مجموعه ای با پاسخ

چنین معماهایی را می توان برای هر سنی طراحی کرد، برخی از آنها ساده هستند، برخی دیگر پیچیده هستند و برای هر کودکی نیستند.

معماهای کوچک درباره زمستان:

بدون سطل، بدون قلم مو، بدون دست، و تمام سقف های اطراف را سفید کنید. (زمستان)

نام ببرید، بچه ها، ماه در این معما: روزهایش کوتاهترین روزهاست، شبها بلندترین شبهاست. در مزارع و مراتع تا بهار برف بارید. فقط ماه ما خواهد گذشت، به استقبال سال نو می رویم. (دسامبر)

او ابتدا با شمارش می رود، ) سال جدید آغاز می شود. تقویم را زودتر باز کنید، بخوانید! نوشته شده توسط... (ژانویه)

همه هدیه می گیرند! او محبوب است! و نه بیهوده - خوب، چه اتفاقی می افتد سرگرم کننده تر... (ژانویه)

گوش ها، بینی را نیشگون می گیرد، فراست در نمد می خزد. آب پاشیدن - می افتد نه آب، بلکه یخ. حتی یک پرنده هم نمی تواند پرواز کند، پرنده از یخبندان سرد است.خورشید به تابستان بازگشت. به من بگو این چه ماه است؟ (ژانويه)

برف در گوني از آسمان مي بارد، از خانه انبوه برف است. سپس طوفان و کولاک روستا سقوط کرد. در شب، یخبندان شدید است، در روز، زنگ نمازخانه به گوش می رسد. روز به طور محسوسی افزایش یافت. خب پس چه ماهی؟ (فوریه)

حیف ماه گذشته زمستان، او کوتاه ترین است -... (درنده)

هر چند خودش هم برف است و هم یخ، و او می رود - اشک می ریزد. (زمستان)

سرما آمد. آب به یخ تبدیل شد. اسم حیوان دست اموز خاکستری گوش دراز تبدیل به یک اسم حیوان دست اموز سفید شد. خرس از غرش ایستاد: یک خرس در جنگل به خواب زمستانی افتاد. چه کسی خواهد گفت، چه کسی می داند، زمانی که این اتفاق می افتد؟ (زمستان)

در میان توس ها. خارپشت ها می خوابند، خرس ها می خوابند. اما گرچه یخبندان آمده است، اسنیگوری با سحر می سوزد. سال نو روشنی خواهد بود یک تعطیلات کریسمس فوق العاده. پوشیده در یک کت خز گرم سفید برفی... (زمستان)

فراست چشمک زد. و ما خوشحالیم جذام مادر... (زمستانها)

من کارهای زیادی برای انجام دادن دارم - من یک پتوی سفید هستم من تمام زمین را با یخ بپوشان من رودخانه ها را پاک می کنم، کشتزارها و خانه ها را می کشم و نام من است... (زمستان)

که از سرما نترسد بی پر ماندن و بنابراین به زمین تکان داده می شود پرها پرواز می کنند. (زمستان)

من همه چیز را در اطراف پوشاندم، رسیدن از پادشاهی کولاک. پاییز، بهترین دوست من، به جنوب فرستادم. من یخبندان و سفید هستم و مدتها پیش شما آمدم. (زمستان)

پس از آمدن پاییز. و نه یک اشاره. (زمستان)

چه کسی نشانه واقعی را می داند، ) خورشید بلند است که به معنای تابستان است. و اگر سرد، کولاک، تاریک و خورشید کم است، پس... (زمستان)

) برف می بارد، زیر پشم سفید خیابان ها، خانه ها ناپدید شده اند. به خاطر برف، همه پسرها - دوباره آمدیم... (زمستان)

با برف سفید چمنزار و جنگل در اطراف. و ساکت شد، رودخانه شد، محصور یخ شد. (زمستان)

کولاک ناگهانی با یک کولاک وهم انگیز زوزه پرواز کرد پاییز از ترس فرار کرد، و معشوقه شد. (زمستان)

من گرما را تحمل نمی کنم: ) کولاک ها را می گردم، همه گل ها را سفید می کنم، صنوبرها را رنگ می کنم، خانه را با برف جارو می کنم، چون من... (زمستان)

بعد از پاییز ظاهر شد من از تقویم پیروی می کنم. من بهترین تعطیلات برای شما هستم با خوشحالی به شما هدیه خواهم داد! و من خودم زمین را با برف سفید پوشاندم. بچه ها، حدس بزنید، خوب، من کی هستم؟... (زمستان)

راه رفتن، اما بدون پا; دروغ گفتن، اما بستری وجود ندارد. آسان است، اما سقف را می شکند. (برف)

سفره سفید است کل مزرعه لباس پوشیده است. (برف)

او در یک گله سفید پرواز می کند ) و در پرواز برق می زند. او مانند ستاره ای خنک ذوب می شود در کف دست و در دهان. (برف)

روی درختان، بوته ها با گل ها از آسمان می ریزند سفید، کرکی، فقط معطر نیست. (برف)

به طوری که سال نو شاد بود و ما را شاد کرد، ما نیاز داریم دادن یک به یک چی؟ البته... (شیرینی)

نورهای درخشان روی دیوارها، پنجره ها، بیرون از پنجره. درخت کریسمس او سخاوتمندانه تزئین شده است. خانه بیرون تزئین شده است. (Garland)

درخت ما تزئین خواهد شد توپ های کریسمس، گردن بند، حلقه های درخشان، گم شده... (Tinsel)

آنها راز هستند، ساده، غیر معمول، اگر در سال نو آرزو کنید، همه چیز دقیقاً اتفاق می افتد. به هر حال، اگر به معجزات اعتقاد دارید، آنها برای تحقق آنها عجله دارند.(آرزو)

بدون آن برای سال نو سورتمه در آسمان پرواز نخواهد کرد. و سپس بابا نوئل هدایایی را تحویل نمی دهد. (گوزن شمالی)

معماهای خنده دار در مورد زمستان و سال نو با یک ترفند: کتاب پاسخ

"فریب‌ها" عمداً شما را گمراه می‌کنند و سعی می‌کنند شما را به پاسخ اشتباهی برسانند که به بهترین وجه با قافیه مطابقت دارد. به هر حال، این چنین نیست! جواب را باید در معنای کلمات معما جست!

معماهای فریبنده در مورد زمستان: همه چیز پوشیده از برف سفید است - بنابراین، در راه است... (نه تابستان و زمستان)

تکه های کرکی از آسمان پرواز می کنند، زمین، پوشیده از پوست سفید. چه کسی نام فصل را خواهد گفت؟ البته به آن می گویند... (نه تابستان، بلکه زمستان)

قبل از شروع ورزشکار روزهای بسیار مهم: باید بررسی شود. در مورد اسکی اسکی باز جدید است... (نه اسکیت، بلکه اسکی)

ما می توانیم تمام ماه های زمستان را بدون اشتباه نام ببریم. بیایید اولین نفری باشیم که نام می بریم: البته این ماه است... (نه اردیبهشت، بلکه دسامبر)

من دوست دارم روی یخ اسکیت کنم. هورا! زمستان نزدیک تر می شود! من با دوستانم به پیست یخ خواهم رفت و در آنجا می پوشم... (نه اسکی، بلکه اسکیت)

من توانستم سوار شوم یک جفت دستکش برای... (نه پاها، بلکه دست ها)

یخبندان در حیاط می ترکد - باید کلاه بر سر بگذاری... (نه روی بینی، بلکه روی سر)

من در زمستان در کت خز کرکی هستم من روی درخت بلوط آجیل می خورم. من نمی توانم آرام بنشینم، زیرا من... (نه یک گرگ، بلکه یک سنجاب)

در زمستان در یک لانه ] رویا پشمالو، پاچنبری... (نه یک فیل، بلکه یک خرس)

مانند چشمه به آسمان خواهد پرید، و در آنجا منفجر شود... (آتش بازی)

بر فراز و روی گوش در زمستان می افتند... (دانه های برف)

گرگی در نقاب می چرخد ​​ در رقص... (پسر)

اینجا او یک زیبایی است، او همه درخشان است! او را از یخبندان آوردند، این درخت است... (نه توس، بلکه یک درخت کریسمس)

زن برفی بینی بامزه ای دارد، سبزی دراز و روشن است! اکنون باید با هم فکر کنیم، کدام سبزی را انتخاب کنیم. هر کس حدس زد - آفرین! البته این... (نه خیار، بلکه هویج)

اسکی دور درختان، کنده ها، ما را مانند روی بال...(نه اسکیت، بلکه اسکی)

معماهای دشوار در مورد زمستان و سال نو برای دبیرستان دانش‌آموزان و بزرگسالان: مجموعه‌ای از پاسخ‌ها

سیستمی از مشوق‌ها برای کودک ارائه کنید و او خوشحال می‌شود که هر معما را حدس بزند یا برای پاسخ‌های صحیح امتیاز دهد. یک بازی تیمی است

معماهای مربوط به زمستان:

از کیسه آسمان یکدفعه آرد ریخت! همه چیز در اطراف به خواب می رود - جنگل، مزارع، خانه ها و چمنزار... و همین که گرفتی و آن عذاب را جمع کردی... نگاه می کنی، اما دیگر آنجا نیست! فقط یک دنباله مرطوب باقی مانده است. چه عذاب عجیبی؟! نگذارید پای را ببینیم. (برف)

او در یک گله سفید پرواز می کند ) و در پرواز برق می زند. او مانند ستاره ای خنک آب می شود بر کف دست و در دهان. او در آفتاب سرخ است، آبی زیر ماه. او پشت دروازه است و در جیبش با شما به سوی ما پرواز می کند. او همچنین سفید، مودار، و کرکی، مانند یک خرس است. - او را با بیل پراکنده کنید، او را نام ببرید، پاسخ دهید! (برف)

پتو سفید است ) با دست ساخته نشده است. بافته یا بریده نشد - از آسمان به زمین افتاد. (برف)

یک پتو دراز، M که، سفید، زمین را گرم کرد. باد وزید، پتو خم شد. خورشید سوخت، پتو نشت کرد. (برف)

زمستان روی بام خاکستری دانه می اندازد — هویج سفید می روید زیر سقف ها او. (یخی ها)

او مانند الماس است: ) هم جامد و هم خالص، در خورشید می درخشد. اما پرتوها شروع به گرم شدن خواهند کرد او بلافاصله ذوب می شود. (یخ)

راه رفتن در میدان، پرواز آزاد، ناله می کنم، غر می زنم، نمی خواهم کسی را بشناسم. در امتداد دهکده می دوم، در برف چادر می سازم. (Blizzard)

سه، سه پرواز، اسب های آن سه نفر سفید هستند، و در سورتمه می نشیند ملکه مو سفید، سفید صورت، همانطور که آستین خود را تکان می داد - او همه چیز را پوشانده بود. با نقره (ماه های زمستان)

پاها احساس شادی نمی کنند، من از سرسره برفی به پایین پرواز می کنم. ورزش به من نزدیکتر شده است چه کسی در این امر به من کمک کرد؟ (اسکی)

اوه، برف می بارید! بیرون آوردن یک اسب دوست. با افسار طناب من اسب را از حیاط می گذرانم، از تپه روی آن به پایین پرواز می کنم، و به همین دلیل آن را می کشم. (Sledge)

اشتباه کنید، نگاه کنید - ) شمال قطب داخل است! برف و یخ در آنجا می درخشد، خود زمستان در آنجا زندگی می کند. این زمستان برای ما همیشه است از فروشگاه آورده شده است. (یخچال)

سینه قرمز، بال سیاه، به نوک زدن دانه‌ها علاقه دارد، با اولین برف روی خاکستر کوه او دوباره ظاهر خواهد شد. (Snigur)

ما زیر سقف داریم) میخ سفید می روید، اما وقتی خورشید طلوع کرد میخ آب می شود، می افتد. (یخ ها)

دهکده در مخمل سفید — و حصارها و درختان. و چون باد بیاید این مخمل فرو می ریزد. (فراست)

برف غلتانده و خمیر شد، ) آدمی را قالب زدیم، به جای چشم - دو سیب زمینی سرخ شده، هویج است آنجا که بینی است، و در دستان او - خوشه، کیست. او، یگورکای ما؟ (آدم برفی)

یکی از این گلها وجود دارد. آن را تاج گل نبافید. بر او سبك باد: گل بود اما گل نداشت. (دانه برف)

بدون بازو، بدون پا، ) و می تواند نقاشی کند. (فراست)

من با هدایا می آیم، چراغ های درخشان, زیبا، خنده دار، برای سال نو، من اصلی هستم! (درخت کریسمس)

دختر یخی در لباس آبی با بابا نوئل او به خانه ما می آید. (Snow Maiden)

او هر خانه را تزئین می کند، زیبایی تعطیلات، سال نو بیشتر است با او سرگرم شوید، کودکان او را دوست دارند.(درخت کریسمس)

که کیسه ای از هدایا دارد، که بزرگ است و کت خز روشن پوشیده است.? چه کسی در شب سال نو بیرون می رود، به همه در جهان تبریک می گوید؟ (بابا نوئل)

برف آب شد و یخ زد، فردا اشک های زیادی خواهد آمد. هر که دستش را تکان داد و تنها، قطعا سقوط خواهد کرد. چون خیلی لغزنده است. وعده می دهند... (یخ ها)

به درخت کریسمس چه می آویزیم، تزئین همه چیز با سوزن؟ گردنبند، چراغ، ترقه و البته... (اسباب بازی)

راه می رود، دایره می زند و پرواز می کند. کودک را سرگرم می کند. قالبش می کنند، با آن بازی می کنند. و در گرما به سرعت ذوب می شود. (برف)

بابا نوئل در آنجا به دنیا آمد، و، اتفاق می افتد، او در آنجا زندگی می کند. معجزات زیادی باقی مانده است، درست به موقع برای سال نو. همه می دانند که در فنلاند است، و به آن می گویند... (لاپلند)

ویدیو: "معماهای مربوط به زمستان"