معماهای بهار برای کودکان پیش دبستانی و مدرسه، مدارس، مهدکودک ها، بزرگسالان: مجموعه ای از بهترین معماها با پاسخ. معماهای بهار برای کودکان چیست و چگونه می توان آن را پیدا کرد؟

در اینجا معماهای بسیاری با دشواری های متفاوت در مورد بهار برای کودکان در هر سنی پیدا خواهید کرد.

معماهای مربوط به بهار برای کودکان پیش دبستانی، مهدکودک: مجموعه ای از پاسخ ها

هر کودکی باید بداند معماها چیست. این یک نوع هنر عامیانه شفاهی روسیه است که باعث می شود فرد نه تنها لبخند بزند، بلکه فکر کند. معماهای کودکان به کودکان می آموزد که پاسخ ها را بیابند، تجزیه و تحلیل کنند، مقایسه کنند، به چیزهای کوچک توجه کنند.

معماهای مربوط به فصل ها بسیار محبوب هستند. آنها را می توان در تعطیلات، فعالیت های فوق برنامه و فقط برای توسعه عمومی استفاده کرد. در این مقاله لیستی از معماهای مختلف در مورد بهار و هر چیزی که مربوط به این فصل است را مشاهده خواهید کرد.

معماهایی با پاسخ "بهار":

سفید بود و خاکستری، سبز و جوان آمدند. گویی طاووسی در حال پرواز است در میدان نشست. پرهای آزاد شده برای هر معجون.

او با لطف می آید و با افسانه خود. عصای جادویی را تکان می دهد - قطره های برف در جنگل شکوفا خواهند شد.

طاووسی پرواز کرد، روی یک نیمکت نشست، پرها پهن شدند برای هر معجون

برف کرکی در آفتاب آب می شود، نسیم در شاخه ها می نوازد، صدای جیر جیر پرندگان بنابراین، او نزد ما آمد...

برف روی چمنزار سیاه می شود، ) هوا هر روز گرمتر می شود. زمان قرار دادن سورتمه در انبار است. این چه زمانی از سال است.

خورشید ناگهان گرمتر شد، نهری در جنگل زمزمه کرد.زمان سال را نام ببرید - اردیبهشت در آن شکوفا می شود!

خورشید گرمتر شد، نهری در جنگل زمزمه کرد، همه طبیعت شکوفا شد، سال زمانی، چه کسی می داند؟

زیبایی راه می رود، به آرامی زمین را لمس می کند، به مزرعه می رود، به رودخانه و روی یک دانه برف و روی یک گل.

کلیه ها را باز می کنم، برگ های سبز. من درختان را می پوشانم، محصولات را آبیاری می کنم، من پر از حرکت هستم، نام من...

نهرها به صدا در آمدند، قلیان پرواز کردند. در کندو، زنبور عسل اول را آورد. چه کسی باید بگوید، چه کسی می داند چه زمانی اتفاق می افتد؟

گلوله برفی ذوب می شود، علفزار زنده می شود. روز در راه است. چه زمانی این اتفاق می افتد؟

معماهایی با پاسخ "باد":

دویدن در مسیر چمنزار - خشخاش ها سرشان را تکان دادند، در امتداد رودخانه آبی دویدند - و رودخانه موج زد.

بدون دست، بدون پا، در مزرعه زیر و رو می‌شود، سوت چنین آواز می‌خواند، درخت‌ها را می‌شکند، او علف ها را به زمین خم می کند.

بدون بازو، بدون پا، در مزرعه جستجو می کند، مانند سوت آواز می خواند، درختان را می شکند، چمن به زمین خم می شود.

بدون دست، بدون پا، در زیر پنجره می زند، التماس می کند که وارد خانه شوید.

پرواز، نه یک پرنده، زوزه کشیدن، نه یک حیوان. ابرها را تعقیب می کند، زوزه می کشد، می دمد. نور را زیر و رو می کند، سوت چنین می خواند.

او خرخر می کند و غر می زند، شاخه ها را می شکند، گرد و غبار را بلند می کند، آن را از پاهایش می زند، او را می شنوی، اما تو او را نبین

معماها در مورد بهار ماه مارس:

در آفتاب گرم چکمه، با چراغی روی سگک ها، پسری در برف می دود - برف می ترسد، شوخی: فقط قدم بگذار - برف آب شده است، یخ در نزدیکی رودخانه ها شکافته شده است. هیجان بر او غلبه کرد: و این پسر...

خورشید روشن تر و درخشان تر می شود، برف نازک شدن، نرم شدن، ذوب شدن است. خروس ژولیده به داخل پرواز می کند. چه ماهی است؟ چه کسی خواهد دانست؟

جریان‌ها سریع‌تر می‌روند، خورشید گرم‌تر می‌تابد. گنجشک از آب و هوا خوشحال است - ماه به ما نگاه کرد...

او به حیاط ما آمد بادگیر و زمستان حامل، نهر آب و آب چشمه. او خانه را به روک ها صدا زد. چه کسی بهار را آغاز کرد؟ حدس زدید؟ این است...

معماهای مربوط به بهار ماه آوریل:

جنگل و مزارع و کوهها را بیدار کن، همه چمنزارها و باغها.او در همه سوراخ ها می زند، در کنار آب آواز می خواند. "بیدار شو! بیدار شو بخوان، بخند، لبخند بزن!» صدای لوله از دور شنیده می شود. همه را بیدار می کند...

یخبندان در شب قطرات در صبح، بنابراین، در حیاط...

موش از لانه بیرون آمد، خاک و گودال در جاده, در لک لک برای آسمان آواز می خواند - او به دیدار ما آمد...

ضربه زیر پنجره قطره پر جنب و جوش. پس باز هم مهمان داریم نگاه کردم...

معماهایی درباره ماه بهار ماه می:

در تیغه های شانه نوزاد می دود، قدم های او را می شنوید. او می دود و همه چیز شکوفا می شود، می خندد - همه چیز آواز می خواند. شادی را در گلبرگ های یاس بنفش روی بوته ها پنهان کردم.. "نیلوی من، گوش شیرین!" – فرمان داد شادان....

دشت های دور سبز است، بلبل می خواند. ، باغ لباس سفید پوشیده است ، زنبورها اولین کسانی هستند که پرواز می کنند ، رعد و برق غوغا می کند. حدس بزنید چه ماهی است؟ - به گرمی از ما استقبال می شود...

) بهترین معماهای جالب درباره بهار برای کودکان در سنین راهنمایی و راهنمایی: مجموعه ای از پاسخ ها

معماهای زیادی به گل های بهاری و پدیده های طبیعی اختصاص داده شده است. ، آب و هوا چنین پازل هایی بسیار جالب هستند و به بچه ها روحیه مثبت زیادی می دهند. سعی کنید معماها را برای بچه ها انتخاب کنید تا با سن و سطح دانش آنها مطابقت داشته باشد.

معماهای جالب درباره بهار:

او اولین کسی بود که به آن دست یافت. بیرون از زمین بر ذوب. او از یخبندان نمی ترسد، اگرچه کوچک است. (سفید برفی)

با پیراهن آبی دویدن در امتداد پایین یک دره (جریان)

نخود سفید روی یک ساقه سبز. (زنبق آب) در زمستان خوابیده است، در بهار دویده است. (برف)

یک گلوله یخ بیرون از پنجره آویزان است، پر از قطرات است و بویی شبیه به آن می دهد. بهار. (Icicles)

خانه برای خواننده ساخته شد بدون پنجره، نه ایوان(خانه ستارگان)

برف از مزارع نیز آب شده است ​​ ) چابک... (بروک) زرد، کرکی، توپ های معطر. آن را به مادرم خواهم داد، خودت ببین. (Mimosa)

ذوب، ذوب برف سفید. میشکو، گاو را نگیر! پس از همه، آب از رودخانه های پر بر لبه می ریزد. می تواند به لانه آب بریزد، روستا و جاده. (سیل، سیل.)

خورشید گرم می شود، یخ روی رودخانه ترک خورد رودخانه سر و صدا کرد، یخ در حال شتاب است. این پدیده بهار چیست؟ (قایق یخی.)

سرانجام رودخانه از خواب بیدار شد، از پهلو به پهلو چرخید - یخ ترک خورد، شکست - بنابراین، به زودی... (کامیون یخ.)

از نردبان بالا می‌روم، بر روی سنگ‌ریزه‌ها تلق می‌زنم. از دور توسط یک آهنگ مرا می شناسید. (جریان.)

بهار می خواند، حلقه می ریزد، گنجشک خود را تمیز کرد بال ها به سار فریاد می زند: - نترس! به شنا بروید اینجا... (جریان.)

از زیر برف تنها بیرون آمد - و در بهار ناگهان بوی آن به مشام رسید. (دانه برف.)

از زیر برف ظاهر شد، یک قطعه را دیدم آسمان اولین لطیف ترین، کمی خالص... (قطره برفی.)

<> با خش خش نامفهوم یک گلبرگ مرواریدهای سفید برفی شکوفا شدند، گل های تازه، ظریف و ریز از زیر برف به سمت آفتاب. (سفید برفی.)

من همیشه با نور دوست هستم، اگر خورشید در پنجره باشد ، من از آینه هستم ، از یک گودال در امتداد دیوار می دوم. (اسانی اسم حیوان دست اموز.)

خانه جدید استارلینگ او بدون پایان شادی می کند. برای اینکه یک مرغ مقلد در خانه ما زندگی کند، ما ساختیم... (خانه ستارگان.)

خانه یک نفر اینجا روی یک شاخه است. نه دری در آن است، نه پنجره ای، اما برای جوجه ها گرم است که در آنجا زندگی کنند. نام خانه...(آشیانه.)

کوچک، کوتاه معماهای کودکان درباره بهار: مجموعه ای از پاسخ ها

حتی معماهای کوچک نیز می تواند برای کودکان بسیار جالب و آموزنده باشد.

معماهای مختلف درباره بهار:

عابر پیاده نیست، بلکه راه می رود.. مردم خیس در دروازه. سرایدار او را در وان می گیرد. پازل بسیار دشوار؟ (باران)

روی یک پای شکننده سبز یک توپ در نزدیکی مسیر رشد کرد. وزش باد خش خش کرد و این توپ را از بین برد. (قاصدک)

آنها را در هلند خواهید یافت، آنها در همه جا مورد احترام هستند. مانند عینک های روشن، در پارک ها شکوفه می دهند... (لاله ها)

) فرفری در باغ شکوفا شد، پیراهن سفید پوشیده است. و میانگین طلایی، این چه نوع زیبایی است؟ (دیزی)

چه کسی بالای پنجره است، زیر سقف ما ) کوچک خانه ساخت. به اندازه کافی میگ در پرواز وجود دارد، او می تواند آب و هوا را پیش بینی کند. (پرستو)

در پاییز، آنها به سمت جنوب پرواز کردند تا در آنجا منتظر کولاک بدی باشند. صبر کردند و اینجا در بهار است به خانه باز می گردند. (پرندگان مهاجر)

همراه با این پرنده سیاه بهار در پنجره ما می کوبد. باغ، مزارع طبیب است، چه کسی در مزارع می پرد؟ (روک)

در آوریل، همه فیلدها سبز شده اند! چگونه یک فرش یک مزرعه، یک چمنزار و حتی یک حیاط را می پوشاند! (علف)

ساقه نازک بلند با شعله قرمز تاج گذاری شده است. و مانند فانوس دریایی می ایستد، مهم قرمز روشن... (خشخاش)

چه کسی بدون یادداشت و پیپ از همه بهتر تریل ها را شروع می کند، بلندتر، ملایم تر؟ این کیست؟ (بلبل)

آه، دردسر! آه، دردسر! برف در حال آب شدن است، آب در اطراف است. شما چکمه های نمدی نمی پوشید - در برف...(پروتالینکی)

همراه با این پرنده سیاه بهار در پنجره ما می کوبد. باغ، مزارع طبیب است، چه کسی در مزارع می پرد؟ (روک)

معماهای بهار با ترفند: مجموعه ای از پاسخ ها

معماهای "با یک دام" برای گیج کردن کودک لازم است، اما او را به طرز فکر درست

معماهای فریب در مورد بهار:

سه خرس در زمستان دراز کشیدند. خواب زمستانی: اول به خواب رفت - 1 نوامبر، دوم - 15 نوامبر، سوم - 21 نوامبر. هر یک از خرس ها چه زمانی بیدار می شوند؟ (بهار).

سه درخت کریسمس در بهار در بیشه توس رشد کردند، به آنها نگاه کنید: همه سوزن ها... (صورتی نیست، اما سبز)

یک گلوله برفی که بین کاج ها آب می شود - زمستان جایگزین... (نه پاییز، بهار)

آواز خواندن در خانه پرنده نه یک نهر، بلکه... (نه یک پیست یخ، بلکه یک سار)

) خانه نشینی سار، بی پایان شادی می کند. برای او، نه برای شقایق، ما ساختیم... (لانه ستارگان)

برو به کولاک و هوای سرد، در آسمان می درخشد... (نه گودال، بلکه خورشید)

در بهار ظاهر می شود. او مانند خورشید زرد است، فقط به زودی خاکستری می شود. نام گل چیست؟... (نه گل صد تومانی، بلکه قاصدک)

یک هفته تمام شنا کردند ما رودخانه ای داریم... ) (نه قطره ها، بلکه یخ ها)

با شادی و ملایمت در بهار، نه گل سرخ اما... (نه یک برف، بلکه یک کبوتر!)

یولکای ما نقطه های زردی روی گونه هایش دارد (نه یخ، بلکه کک مک)

چهچهه زدن در جنگل در لبه جنگل درخشش در خورشید... (نه کک و مک، اما نهرها)

) من زیبا هستم، پرواز می کنم، و در بهار از خورشید آب می شوم. حدس بزن مرشچی، کیست؟... (نه بلبل و نه گنجشک، بلکه برف)

معماهای دشوار درباره بهار برای دانش آموزان دبیرستانی و بزرگسالان: مجموعه ای از پاسخ ها

) یکی می ریزد، دیگری نوشیدنی می ریزد، سومی سبز و رو به رشد است.(باران، زمین، گیاهان)

برگها در خیابان می وزند و زباله ها به هوا برمی خیزند. دوباره از حیاط ما امروز کسی راه نمی رود. همه می گویند که هوا بد است، که مادر طبیعت دوباره خشمگین است. پاهایت را باد می کند، یک متر هم راه نمی روی. این چه نوع قدرتی است؟ نیروی... (باد)

او می خواهد مستقیم پرواز کند، او می خواهد در هوا آویزان شود، با سنگی از بلندی سقوط می کند و در کشتزارها که می خواند، آواز می خواند. (Lark)

گلبرگ های طلایی، ساقه شکننده، در نزدیکی شکوفه دادند گل خورشید رودخانه فقط یک ابر کوچک وارد شد، گلبرگ ها فشرده شدند. روی ساقه های سبز رنگ توده های گرد وجود دارد. (مادر و نامادری)

بیرون از پنجره زنگ می زند و می خواند: «بهار آمد! و یخ های سرد من به این نهرها تبدیل شدم!" از پشت بام شنیده شد: "سیلی - سیلی - سیلی!" این یک سیل کوچک است. (قطره)

در ماه مه آنها بسیار روشن شدند همه چمنزارها، پاکسازی ها، پارک ها. در وسط ساقه های سبز جوانه های چند رنگ. آبی و قرمز، ملایم، زیبا. از آنها دسته گل جمع کنیم، این چیست، این چیست؟ (گل)

من امروز شیطون نیستم، چون روز مادر است. برای او دسته گلی کشیدم. من در حال حاضر تقریبا پنج ساله هستم! و من خیلی تنبل نیستم که پاک کنم. حدس بزنید چه روزی است؟ هر سال می آید، بهار را با خود می آورد. (8 مارس، روز جهانی زن) به نظر می رسد پارک کاملاً پوشیده شده است با ابری از سبز. صنوبر در سبز ایستاده است، و بلوط و افرا. آنچه بر سر شاخه ها باز شد. و در فروردین شکوفا شد؟ (برگ، جوانه)

آتش بازی جشن در آسمان، آتش بازی اینجا و آنجا. کل کشور درود می فرستد جانبازان سرافراز. و بهار شکوفه به آنها لاله می دهد، یاس سفید می دهد. آیا همه این روز را آموختند؟ (9 مه، روز پیروزی)

او در گلدان های روی پنجره است، وجود دارد گوجه و گل. بهار تازه آغاز شده است، و از قبل سبز شده است! (نهال)

من و شاخه ها، بچه ها، از یک خانواده. برای آنها ما همیشه آغازیم، و برای نمدار ما چسب هستیم. (کلیه ها)

ما خاک را می شکنیم و هم در روز و هم در شب رشد می کنیم. هر روز قوی تر، بالاتر، به زودی ما به پشت بام رشد خواهیم کرد! (جوانه، جوانه)

زنگ، بلند و شاد، در ماه مه به صدا در می آید، به یک کودک از دبیرستان فارغ التحصیل تا بلوغ. (آخرین زنگ)

ویدئو: "رازهای بهار"