معماهای مربوط به پاییز برای کودکان پیش دبستانی و مدرسه، مدارس، مهدکودک ها، بزرگسالان: مجموعه ای از بهترین معماها با پاسخ. چیست و چگونه می توان معماهای مربوط به پاییز را برای کودکان پیدا کرد؟

این مقاله حاوی جالب ترین معماهای پاییز با پاسخ برای کودکان است.

معماهای مربوط به پاییز برای کودکان پیش دبستانی، مهدکودک: مجموعه ای از پاسخ ها

معماها بخشی از هنر عامیانه شفاهی هستند. این یک شکل منحصر به فرد از سرگرمی و شناخت جهان در عین حال است. کودک با کمک معماها جهان بینی خود را گسترش می دهد و تحلیل، مقایسه و تصمیم گیری را می آموزد. معماهایی که به موضوع فصل ها می پردازند بسیار محبوب هستند. به این ترتیب کودک می تواند به صورت بازیگوش با پدیده های طبیعی، ویژگی های فصل و حیوانات آشنا شود.

در این مقاله مجموعه وسیعی از معماهای مربوط به پاییز و همه چیز مرتبط با آن را خواهید یافت. راحت است که برای هر معما پاسخی برای معما ارائه شود.

معماهای ساده با پاسخ "پاییز":

من محصول می‌آورم، مزارع را می‌کارم دوباره، من پرندگان را به جنوب می فرستم، درختان را برهنه می کنم، اما من به درختان کاج و کریسمس دست نمی زنم، من...

کولاکی در پیش است. در یک دایره طلایی برگها پرواز کردند. با باران آمدم، نوامبر و باد.

صبح به حیاط می رویم - برگ ها با باران می بارند، ) زیر پا خش خش و آنها پرواز می کنند، پرواز می کنند، پرواز می کنند...

من محصولات می آورم، می کارم. مزارع دوباره، من پرندگان را به جنوب می فرستم، درختان را برهنه می کنم، اما من انجام می دهم به کاج ها و درختان کریسمس دست نزن، من...

زمین های خالی، زمین خیس است، باران آب می دهد. چه زمانی اتفاق می افتد؟

او پشت بام را در نزدیکی خانه ها خواهد شست، او مش را به لانه می برد، ] در آن کار در مزارع را تمام می کند، و سپس برگها را خش خش می کند. به آرامی از او خواهیم پرسید: - تو کیستی؟ — و خواهيم شنيد: «...»

خورشيد نيست، ابر در آسمان است، باد مضر و خاردار است، این گونه می وزد، راه گریزی نیست! چیست؟ جواب بده!

برگ‌ها از صخره‌ها می‌ریزند، گوه‌ای تیز در آسمان می‌پیچد.

دوشیزه سرخ آمد و برگها می ریزند. و نام او چیست، چه کسی، فرزندان، می تواند حدس بزند؟

هوا قبلاً بوی باران می دهد، هر روز سردتر می شود. درختان در حال تغییر لباس خود هستند، برگ ها به آرامی در حال از دست دادن هستند. برای همه روشن است که چگونه دو بار دو - او آمد...

من با رنگ زرد رنگ می کنم i مزرعه، جنگل، دره ها. و من صدای باران را دوست دارم، شما مرا نام ببرید!

من در پادشاهی گودال ها، در سرزمین آتش و آب هستم. من در پادشاهی مردم بالدار هستم، سیب های شگفت انگیز، گلابی های خوشبو. به من بگویید چه زمانی از سال است؟

روزها کوتاه تر شدند، شب ها طولانی تر شدند. محصول برداشت می شود. چه زمانی این اتفاق می افتد؟

به همه پاداش داد، همه چیز را از دست داد. مزارع خالی، زمین خیس است، باران آب می دهد، چه زمانی این اتفاق می افتد؟

جنگل بی لباس است، از آسمان بپرس، زمان سال —...

بهترین ها معماهای جالب در مورد پاییز برای کودکان کوچکتر و سنین راهنمایی: مجموعه ای از پاسخ ها

کودکان کوچکتر و میانسالی که قبلاً موفق شده اند دنیای اطراف را بشناسند، طبیعت و آب و هوا به تنهایی می توانند معماهای پیچیده تری را حدس بزنند. معماهای مربوط به ماه های پاییز، پدیده های طبیعی، آب و هوا، محصولات زراعی مناسب است.

معماهای مختلف "پاییز" با پاسخ:

هر سال آنها به دیدار ما می آیند: یکی موی خاکستری، دیگری جوان است، سومی در حال تاخت، و چهارمی گریه می کند.(فصول سال)

پس از آمدن مرداد، با نوامبر گردش می کند و آن است. غنی از برداشت، البته ما او را می شناسیم! (سپتامبر)

اشک از ابر می ریزد - استاد نگون بخت گریه می کند. در یک پاییز غم انگیز، هنرمند - پاشیدن در گودال ها... (باران)

شاخه ها در پارک خش خش می کنند، ] لباسهای خود را بیرون می اندازند. این در بلوط و توس رنگارنگ، روشن، قابل توجه است. (نوامبر)

صبح به حیاط می رویم - برگ ها با باران می ریزند، ) خش خش زیر پا و آنها پرواز می کنند، پرواز می کنند، پرواز می کنند... (پاییز)

ملکه ما، پاییز، ] در با هم از تو خواهیم پرسید: راز خود را برای فرزندان آشکار کن، بنده دومت کیست؟ (اکتبر)

میدان سیاه و سفید شد: گاهی باران می بارد، گاهی برف می بارد.. و حتی سردتر شد - یخ آب رودخانه ها را یخ زد. یخبندان در مزرعه چاودار زمستانه. بگو چند ماهه؟ (نوامبر)

اینجا مادربزرگ از دروازه خانه است خاک در مسیر پخش می شود. پنجه خیس در گِل سنگین است – همه پیرزن را صدا می زنند... (لپه)

سنجاب در پاییز بدون عجله بلوط، آجیل را پنهان می کند، موش دانه ها را جمع می کند، راسو را محکم پر می کند. این یک انبار است، نه یک سوراخ - کوهی از دانه ها رشد کرده است! حیوانات چه می کنند؟ بچه ها حدس بزنید! (آذوقه برای زمستان)

سکه ها از درختان می ریزند از باران و باد شدید. من ده سکه برمی دارم و یک دسته گل بزرگ جمع می کنم. (برگهای پاییزی)

پرده ای نقره ای ناگهان از آسمان فرود آمد. حجاب نقره با قطرات ریخته شد. ابری از پرده بیرون رفت، می توانید تصور کنید؟ این پرده عجیب چیست؟ میتونی حدس بزنی؟ (باران)

صدها پرنده، در یک گله، در یک روز پاییزی، پرواز کن و آنجا پرواز می کنند، جایی که همیشه گرم است. پرندگان، عجله دارید؟ به فرزندان ما بگویید! (جنوب)

معماهای کوچک و کوتاه برای کودکان در مورد پاییز: مجموعه ای از پاسخ ها

چنین معماهایی گمراه کننده نیستند و کودکان همیشه از حدس زدن آنها خوشحال می شوند.

​​

معماهای کوتاه درباره پاییز با پاسخ:

رودی یهورکا در دریاچه افتاد، خود را غرق نکرد و آب را به هم نزند. (برگ پاییزی)

نارنجی، قرمز در خورشید می درخشند. برگ های آنها مانند پروانه ها دایره ای می چرخند و اوج می گیرند. (درختان در پاییز)

رشد - سبز شدن، پاییز - زرد شدن, ) دراز بکشید - سیاه شوید. (برگ)

پاییز به دیدار ما آمد و با خود آورد... چی؟ تصادفی بگو! خوب، البته... (نوامبر)

برگ های زرد در حال پرواز هستند، می افتند دایره و زیر پاها همین طور مثل فرش می خوابند! چه نوع برف زردی می بارد؟ فقط... (نوامبر)

کسی که تمام شب را بر بام می زند پس در می زند، و زمزمه می کند و می سراید، لال می کند؟ (باران)

او راه می رود و ما می دویم، به هر حال به عقب برس! ما برای پنهان شدن در خانه عجله داریم، به پنجره می زند، و در زدن و در زدن به پشت بام! نه دوست عزیز اجازه ورود نمی دهیم! (باران)

از آسمان تاریک می چکد. همه جا مرطوب است، همه جا مرطوب است. فرار از دست او آسان است، فقط یک چتر بگیرید. (باران)

ابرها می آیند، زوزه می کشند، می وزند. نور را زیر و رو می کند، سوت چنین می خواند. (باد)

پرواز، نه یک پرنده، زوزه کشیدن، نه یک جانور. (باد)

نه خاردار، آبی روشن آویزان روی بوته ها.. (یخبندان)

معماهای مربوط به پاییز با راز: مجموعه ای از پاسخ ها

معماهای مربوط به پاییز:

صبح به حیاط می رویم. — برگ‌ها با باران می‌بارند، آسمان تاریک است، خورشید وجود ندارد، آمد... (نه تابستان، بلکه پاییز)

طبیعت در لباس طلاست - و این اتفاق می افتد... (نه در تابستان، بلکه در پاییز)

هوا قبلاً بوی باران می دهد، هر روز سردتر می شود. درختان در حال تغییر لباس خود هستند، برگ ها به آرامی در حال از دست دادن هستند. 261

او بدون رنگ و بدون قلم مو آمد و همه برگها را دوباره رنگ کرد. صدای پرندگان آرام‌تر شد، پس ما آمدیم... (نه بهار، بلکه پاییز)

برگ های افرا به اطراف پرواز کردند، تنه تا پاییز شد... (نه سبز، اما لخت)

روز گرم است، برگها خش خش می کنند، همه علف ها زرد شده اند. برداشت قبلاً برداشت شده است، پرندگان به سمت جنوب پرواز کرده اند... روز کوتاه تر است، شب طولانی تر است... ما جرأت اشتباه نداریم. چه زمانی از سال است؟ خوب، البته که... (نه تابستان، بلکه پاییز)

معماهای دشوار درباره پاییز برای دانش آموزان دبیرستانی و بزرگسالان: مجموعه ای با پاسخ

این گونه معماها را نه تنها برای کودکان کوچک می توان معما کرد. حل معماها یک راه عالی برای گذراندن اوقات فراغت به شکلی جالب و مفید است.

معماهای مختلف "سخت" درباره پاییز:

نه برف، نه یخ، و درختان را با نقره پاک می کند. (فراست)

پدربزرگ موهای خاکستری در دروازه همه چشمان ما خیلی دیر شده اند. (مه)

خورشید دیگر ما را گرم نمی کند، زمین در حال وزش سرد است! نسیمی در گودال وزید و آن را بست... (لیودوک)

غم را نمی دانیم، اما به شدت گریه می کنیم. (ابرها)

اسب های بولان می دوند، افسار آنها شکسته، نه برای رسیدن، نه به دست آوردن، و نه می توانند تبدیل شوند. (ابرها یا ابرها)

در پاییز، اغلب به آن نیاز است - اگر باران در گودال‌ها ببارد، اگر آسمان را ابرهای سیاه پوشاند، او بهترین یاور ماست. آن را بالای سر خود ببرید و یک سایبان برای خود ترتیب دهید! (چتر)

باران پاییزی در شهر قدم می زد، باران آینه اش را گم کرد.. آینه روی آسفالت خوابیده است، باد می وزد - می لرزد. (پادول)

سکه های طلا از شاخه می افتند. (برگ)

یک برگ پاییزی دایره های بلند، و او واروارا خشک می شود و سپس با واریا خانه ای می سازیم... (هرباریوم)

که در جنگل می روید از طریق مسیر؟ آنها کلاه دارند و پاها. (قارچ)

در شهریور می رسند و به ذائقه کودکان. پوسته های بسیار سفت توده ها خوشمزه هستند. دندان های خود را در مورد آنها نشکنید - ناراحت کننده است. (آجیل)

ارزش آنتوشکا روی یک پا. (قارچ)

من مانند چتر هستم ~ خیس نمی شوم، از من تو را از باران حفظ می کنم، و تو را از باد حفظ می کنم، خوب، پس من چیست؟ (شنل)

به شکل توپ در می آید، نمی توان آن را گرفت. (جوجه تیغی)

من در باران و در گرما راه می روم، شخصیت من این گونه است. (چتر)

آنها از سرما بسیار می ترسند، آنها به کشورهای گرم پرواز می کنند، ) آنها نمی توانند آواز بخوانند، خوش بگذرانند چه کسانی در گله جمع شدند؟... (پرندگان)

گرازهای خاکستری تمام مزرعه را احاطه کرده بودند. (مه)

در ماه می ) و صد روز آن را بیرون نیاوردند، و در پاییز شروع به حفاری کردند یکی را نیافتند، بلکه ده. (سیب زمینی)

من ماتریوشکای گلگون را پاره نمی کنم از دوستانم، منتظر می مانم تا ماتریوشکا به چمن بیفتد خود (سیب) (سیب) پاشیدن در گودالها.

خورشید پیر می درخشد - بگذار زیر چوب لباسی بایستیم. (چکمه های لاستیکی)

بدون دست، بدون پا، و دروازه باز می شود. (باد)

یک عقاب بر فراز آسمان آبی پرواز می کند: بال ها باز می شوند، خورشید گرفتار. (ابر)

من در پنجره نگاه خواهم کرد: آنتوشکا طولانی در حال آمدن است. (باران)

ویدئو: "معماهای مربوط به پاییز برای کودکان"