معماهای تابستان برای کودکان پیش دبستانی و مدرسه، مدارس، مهدکودک ها، بزرگسالان: مجموعه ای از بهترین معماها با پاسخ. چه چیزهایی وجود دارد و چگونه می توان معماهای تابستان را برای کودکان پیدا کرد؟

در مقاله تعداد زیادی معما در مورد تابستان با پاسخ برای کودکان پیدا خواهید کرد.

معماهای مربوط به تابستان برای کودکان پیش دبستانی، مهد کودک: مجموعه ای از پاسخ ها

معماها سرگرم کننده و راه جالبی برای تنوع بخشیدن به اوقات فراغت کودک هستند. معماها اغلب در برنامه های فوق برنامه و جشن گنجانده می شوند، اما وظیفه آنها نه تنها سرگرمی، بلکه آموزش کودکان، آشنا کردن آنها با پدیده ها و رویدادهای مختلف است.

یکی از محبوب‌ترین دسته‌های معماها برای بچه‌ها درباره فصل‌ها است. با کمک چنین معماهایی، کودکان شروع به درک زمانی از سال می کنند و چگونه آن را از فصول دیگر متمایز می کنند، شروع به برجسته کردن فصل مورد علاقه خود می کنند و با محیط آشنا می شوند.

مهم: در این مقاله معماهای جالب زیادی در مورد تابستان با پاسخ های آماده پیدا خواهید کرد.

معماهایی با پاسخ "تابستان":

من از گرما بافته شده ام، گرما را با من، رودخانه ها را گرم می کنم، "شنا!" - دعوتت می کنم. و برای اینکه مرا دوست داری، من...

خورشید می سوزد، شکوفه های نمدار، چاودار می رسد، چه زمانی این اتفاق می افتد؟

در یک مزرعه پر رونق خوشه ها وجود دارد گندم طلایی. توت ها در جنگل رسیده اند، زنبورها عسل را در سلول های خود پنهان می کنند. گرما و نور بسیار، این فقط اتفاق می افتد... به در می آید به داخل لوله پرواز خواهد کرد.

مراتع در حال سبز شدن هستند، رنگین کمانی در آسمان وجود دارد. دریاچه توسط خورشید گرم می شود: همه به شنا خوانده می شوند...

تمام دنیا را گرم می کنی و خستگی را نمی دانی، به پنجره لبخند می زنی، و اسم تو هست...

زمان مورد انتظار! کودک فریاد می زند: "هورا! این چه شادی است؟ زمان فرا رسیده است.

حدس بزنید: هوا گرم است، خورشید طلوع می کند اوایل، روز هم گرم است و هم گرم، رودخانه با خنکی به ما اشاره می کند، ما باید به جنگل برای توت ها، توت فرنگی عجله کنید، تنبل نباشید، به برداشت بروید در زمینه چاودار مانند خش خش دریا، بلبل ها در سپیده دم آواز می خوانند، علف ها آبدار هستند، چمن زنی ها به علفزارها می شتابند.

معماهایی با پاسخ "خورشید" یا "پرتو آفتاب":

غلتیدن روی نعلبکی آبی یک سیب طلایی. و سپس در پشت جنگل ناپدید شد، بر روی آب تاب می خورد.

نه آتش، بلکه گرما. نه یک چراغ، بلکه یک نور. مانند یک توپ، گرد. مانند کدو تنبل زرد.

شما تمام دنیا را گرم می کنید شما خستگی را نمی شناسید، تو در پنجره لبخند می زنی، و نام تو همه چیز است...

می درخشد، می درخشد، همه را گرم می کند.

خوب، چه کسی از شما پاسخ خواهد داد: نه آتش، بلکه سوزش دردناک، ) نه فانوس، بلکه می درخشد، و نه نانوا، بلکه تنور؟

من صبح زود بیدار خواهم شد، نگاه خواهم کرد و می خندم، ) زیرا در پنجره من می درخشد...

یک نقاش بدون قلم مو در آسمان می گذرد، مردم را با رنگ قهوه ای تزئین می کند.

هر روز صبح او از پنجره وارد ما می شود. اگر قبلاً وارد شده است - پس روز آمد.

چه کسی از پنجره وارد می شود و آن را باز نمی کند؟

او به خانه می آید - شما نمی توانید او را با چوب بیرون کنید. زمان خواهد آمد - او خود را ترک خواهد کرد.

من همیشه با نور دوست هستم، اگر خورشید در پنجره باشد، من از آینه، از گودال من در امتداد دیوار می دوم.

خوب، چه کسی از شما پاسخ خواهد داد: نه آتش، بلکه سوزش دردناک، ) نه فانوس، بلکه می درخشد، و نه نانوا، بلکه تنور؟

قدم زدن در آسمان نقاش بدون قلم مو. رنگ قهوه ای مردم را رنگ می کند.

بهترین معماهای جالب در مورد تابستان برای دوره ابتدایی و متوسطه سن کودکان مدرسه ای: مجموعه ای از پاسخ ها

از کودکان بزرگتر می توان معماهایی درباره پدیده های طبیعی که در تابستان و همچنین ماه های تابستان رخ می دهد پرسید. قبل از تهیه لیستی از معماها، مطمئن شوید که کودک شما واقعاً متوجه می شود که در مورد چه چیزی صحبت می کنید تا معما موفق شود.

معماهایی درباره تابستان و آنچه با تابستان مرتبط است:

صبح گردنبند درخشید، . (شبنم)

تیر آتش پرواز می کند. هیچ کس او را نمی گیرد: نه یک پادشاه، نه یک ملکه، نه یک دوشیزه زیبا. (صاعقه)

سبز است، چمباتمه زده، کاملاً غیر خاردار، در چمنزار در تمام طول روز، او می خواهد ما را با یک آهنگ غافلگیر کند. (ملخ)

حرکت در گل هر چهار گلبرگ. من می خواستم او را در بیاورم، اما او بال زد و پرواز کرد (پروانه)

او یک تاب و یک تخت است، بر آن دراز کشیدن خوب است، در باغ است یا در جنگل بر وزن تاب می خورد. (نوج)

​​

یک گردن بند قرمز آویزان است آنها از بوته ها به ما نگاه می کنند، آنها این مهره ها را بسیار دوست دارند کودکان، پرندگان و خرس ها. (تمشک)

مانند خون، قرمز. مانند عسل، خوشمزه. مانند یک توپ، گرد، در دهان من افتاد. (گیلاس)

بنفش، آبی، او شما را در لبه جنگل ملاقات کرد. آنها به او یک نام بسیار خوش صدا دادند، اما بعید است که او فقط بتواند زنگ بزند. (زنگ گل)

یک لباس سبز بود - ساتن، نه، آن را دوست نداشتم, من قرمز را انتخاب کردم, اما این هم خسته کننده است او یک لباس آبی پوشیده بود. (باران)

من قطره ای از تابستان هستم بر پایی نازک، اندام های کوچک می بافند و نان برای من هر که مرا دوست دارد خوشحال است که تعظیم کند. و این نام را سرزمین مادری من به من داده است.(توت فرنگی)

اولین زرق و برق، ترک پس از زرق و برق، پس از ترک - زرق و برق. (رعد و برق)

پس از باران اتفاق می افتد، آسمان بسته می شود. قوس زیبا، رنگارنگ است ظاهر می شود، سپس ذوب می شود. (رنگین کمان)

فکر می کنم همه بدانند، اگر از میدان بازدید کند، این گل آبی کوچک، همه می دانند... (گل ذرت)

مودار، سبز، او در یک برگ پنهان می شود. اگرچه او پاهای زیادی دارد، هنوز نمی تواند بدود. (کاترپیلار)

روی یک پای شکننده سبز یک توپ در نزدیکی مسیر رشد کرد. نسیم کوچکی خش خش کرد و این توپ را دور زد. (قاصدک)

روز گرم، طولانی و طولانی، ظهر - سایه کوچک، شکوفه می دهد یک مزرعه ذرت، ملخ صدا می زند، توت فرنگی می آید، به من بگو چه ماه است؟ (ژوئن)

یک روز گرم، گرم و خفه کننده، حتی جوجه ها نیز به دنبال سایه هستند. برداشت نان آغاز شده است، زمان توت و قارچ. روزهایش اوج تابستان است، بگو این ماه چیست؟ (ژوئیه)

برگ های افرا زرد شده اند، سوئیفت های بال سریع به سمت جنوب پرواز کرده اند. کشورها. بگو چند ماهه؟ (اوت)

معماهای کوچک و کوتاه برای کودکان در مورد تابستان: مجموعه ای از پاسخ ها

این معماها برای کوچکترین کودکان و کسانی که هرگز با چنین پازلی روبرو نشده اند مناسب است.

معماهای مختلف در مورد تابستان:

راک نقاشی شده بر فراز رودخانه آویزان. (رنگین کمان)

دروازه تمام جهان زیبایی برخاسته است. (رنگین کمان)

نه تور است و نه تور، ماهی در قلاب گرفتار می شود. (میله ماهیگیری)

گلوله ها بر شاخه ها آویزان هستند، از گرما آبی شدند. (آلو)

آه به من دست نزن: حتی بدون آتش هم می سوزم! (گزنه)

بال می زند، بالای گل می رقصد بادبزن طرح دار را تکان می دهد. (پروانه)

گرد مانند یک توپ، قرمز مانند خون، شیرین مانند عسل. (گیلاس)

یک نوازنده ویولن در یک چمنزار زندگی می کند، دمپایی می پوشد و راه می رود.(ملخ)

غربال طلایی پر از کلبه های سیاه. (آفتابگردان)

نه حیوان، نه پرنده، نه جوراب مانند سوزن. پرواز می کند - جیغ می کشد، می نشیند - ساکت است. (پشه)

معماهای دشوار در مورد تابستان برای دانش آموزان دبیرستانی و بزرگسالان: مجموعه ای با پاسخ

این معماها برای کودکان میانسال و بزرگتر که از قبل دانش و تجربه کافی برای یافتن پاسخ سوالات و حل پازل دارند مناسب است.

معماهای دشوار درباره تابستان:

در هالوچکا چیست؟ نخی بر چوب، چوبی در دست، و نخی در رودخانه. (میله)

کم و خاردار، شیرین و معطر، توت می چینید ) همه دستت را جدا می کنی (انگور فرنگی)

دو خواهر: در تابستان سبز، تا پاییز، یکی قرمز می شود، دیگری سبز می شود. (مویز قرمز و سیاه)

بلال در مزرعه چاودار. آنجا، در چاودار، گلی می یابی. آبی روشن و کرکی، فقط حیف که معطر نیست. (گل ذرت)

گرد، سرخ‌رنگ، من روی شاخه رشد می‌کنم. بزرگسالان من را دوست دارند، و بچه های کوچک. (سیب)

بو می دهد و اشاره می کند، گل های لطیف به شما می دهد، شما خود را دراز می کنید دست برای خاک - و معلوم می شود... (یاسی بنفش)

به یاد دارم، در سال جاری آنها در باغ شکوفا شده اند، مانند بازیگران زن لباس پوشیده اند، در لباس های سفید... (نرگس ها)

) ارزش یئهورکا در یارمولک قرمز، که نمی گذرد - همه تعظیم می کنند. (توت فرنگی)

کم و خاردار، شیرین و معطر، اگر توت ها را بچینید، تمام دستت را می کنی. (انگور فرنگی)

نه موتور، بلکه صدا، نه خلبان، بلکه پرواز، نه مار، بلکه نیش. (زنبورها)

خواهر و برادر زنده هستند: همه یکی را می بینند، اما نمی شنوند، دیگران می شنوند، اما نمی بینند. (صاعقه، رعد و برق)

چه معجزه زیبایی! دروازه های نقاشی شده در راه تسلیم شد!.. وارد آنها نشوید، وارد (رنگین کمان)

در کنار چاه ما یک سکه است. این یک سکه خوب است، اما شما نمی توانید آن را به دست آورید.برو چهارده اسب بیاور، برو پانزده مرد قوی را صدا کن! بگذارید سعی کنند یک پنی بردارند، تا ماشنکا بتواند با یک پنی بازی کند! و اسبها تاختند و نیرومند آمدند اما آن پول کمی از زمین بلند نشد بلند نشدند و بلند نشدند و نتوانستند حرکت کنند. (نور خورشید بر زمین.)

خورشید دستور داد: بس کن، پل هفت رنگ خنک است.! من سبز بودم، کوچک، سپس یک دختر کوچک شدم. در آفتاب سیاه شدم، و حالا رسیده ام. چوب را با دستم گرفته، مدتهاست که منتظرت هستم. تو مرا می خوری و استخوان را در باغت می گذارم. (گیلاس)

تعداد زیادی ساقه نازک روی کنده ها وجود دارد، هر ساقه نازک دارای یک رنگ قرمز است. نور، ساقه ها را چنگک می زنیم - چراغ ها را جمع می کنیم. (توت فرنگی)

قرمز، آبدار، معطر (، کم رشد می کند، نزدیک به زمین. (توت فرنگی))

آه، زنگ، رنگ آبی، با زبانه، اما بدون زنگ. (گل زنگوله)

روی شاخه ای از آب نبات با پر کردن عسل، و پوست روی شاخه ای از جوجه تیغی (انگور فرنگی)

میوه تمام تابستان سبز است، و در اوایل پاییز قرمز با آبی است، هوا آرام، ما هیچ جا نیستیم، و باد می وزد - ما بر آب می دویم. در قریه بلوط افتادم (صاعقه)

پابرهنه نزدیک حصار راه رفتم و من با آب جوش سبز سوخته شدم (گزنه)

من قطره ای از تابستان هستم روی یک نه نازک zhtsi, برای من سبد و نان می بافند. (توت فرنگی)

ویدئو: "معماهای مربوط به تابستان"