سرطان هراسی - ترس از سرطان: علل، علائم، درمان. فوبیای سرطان - چگونه از شر آن خلاص شویم؟
این مقاله به افرادی که از فوبیای سرطان رنج می برند کمک می کند تا علل ترس خود را شناسایی کرده و بر آن غلبه کنند.
- سرطان هراسی - ترس از سرطان: علل ، علائم
- فوبیای سرطان در بیماران سرطانی
- چگونه به تنهایی از شر فوبیای سرطان خلاص شویم؟
- سرطان هراسی - درمان: یک روانپزشک
- سرطان هراسی: بررسی ها
- ویدئو: چگونه بر آن غلبه کنیم ترس از سرطان - توصیه روانشناس
هر فردی که خود را در قرار ملاقات با انکولوژیست می بیند، از شنیدن تشخیص وحشتناک "سرطان" از پزشک بیشتر می ترسد.
گاهی اوقات این ترس سالم و کاملاً طبیعی از بیماریهای سرطانی از مرز عجیبی عبور میکند، وسواسی میشود، فرد را آزار میدهد و او را وادار میکند که به دنبال علائم غیرقابل بیماری باشد. روانشناسان این وضعیت را سرطان هراسی ( انکوبوفوبیا می نامند، و افرادی که از ترس از سرطان رنج می برند سرطان هراس هستند.

سرطان هراسی - ترس از سرطان: علل، علائم
آمار رو به رشد نگران کننده از بروز سرطان هر فرد را مجبور می کند هر از گاهی به فکر سلامتی خود باشد. افراد آزمایشات را پشت سر می گذارند، تحت معاینات قرار می گیرند و با عدم شناسایی علائم توسعه یک بیماری سرطانی، ترس خود را فراموش می کنند.

با این حال، برای برخی، ترس از ابتلا به سرطان به یک همراه همیشگی تبدیل می شود. آنها به خواب می روند و با فکر یک بیماری وحشتناک از خواب بیدار می شوند، تصور کنید با تشخیص سرطان چه رفتاری خواهند داشت و چه احساسی خواهند داشت. چرا مردم اینقدر می ترسند که بدانند سرطان دارند؟
علل فوبیای سرطان:
- مرگ یک دوست نزدیک یا خویشاوند بر اثر سرطان.
- تبلیغات سرزده به معنای "برای پیشگیری" از سرطان.
- جراحی اخیر برای برداشتن کیست، تومورهای خوش خیم.
- روان ناپایدار، حملات پانیک، بیماری های روانی.
- مستعد خانواده بزرگ به بیماری های سرطانی.
- تشخیص های تایید نشده، مشکوک، بی اعتمادی به درمان پزشکان.
- وجود فرسایش دهانه رحم (در زنان)، و همچنین سایر بیماری های "پیش سرطانی".
- شکست های هورمونی منجر به تغییرات شدید در شکل و ظاهر.
- دردهای مداوم در هر قسمت از بدن.
- سن بالاتر از 40 - 45 سال.

- یک فرد ابزارهای مختلفی را برای درمان و پیشگیری از بیماری های انکولوژیک به دست می آورد، ادبیات مربوط به این موضوع را می خواند، روش های جدید سرطان را جستجو می کند. درمان، کتاب های مرجع پزشکی را می خواند و دستور العمل های عامیانه ضد سرطان را جمع آوری می کند.
- رفتار ناعادلانه با عزیزان: بدبینی، شکایت های بی اساس از زندگی و سلامتی، درخواست کمک، توهین، گریه، پرخاشگری.
- فوب های سرطان به طور کامل از معاینات پزشکی امتناع می ورزند و این را با این واقعیت توضیح می دهند که به این ترتیب بلافاصله سرطان را پیدا می کنند، یا برعکس، بیش از حد به سلامت خود اهمیت می دهند و مرتباً تحت معاینات کامل قرار می گیرند.
- خود تشخیصی. آنها سعی می کنند تغییرات در کار اندام "بیمار" را دنبال کنند و لزوما "تخریب" را یادداشت کنند.
- Oncophobes نتایج آزمایش های خوب را به روش خود تفسیر می کنند.
- آنها مطمئن هستند که پزشکان حقیقت را از آنها پنهان می کنند.
- آنها در خود عقب نشینی می کنند، علاقه خود را به همه چیز از دست می دهند، تمایلی به برقراری ارتباط با مردم ندارند، از زندگی لذت نمی برند.
- آنها رویاهای "پیامبرانه" می بینند که در آنها لزوماً سرطان دارند یا تحت درمان ناموفق قرار می گیرند.
- سرطان هراسان مستعد ملاحظات فلسفی هستند. آنها سعی می کنند «معنای والاتر» را از «بیماری» خود بیابند و وضعیت خود را قصاص برخی اعمال در گذشته می دانند.
همه علائم سرطان هراسی را می توان به طور مشروط به 3 گروه تقسیم کرد:
- ) ذهنی - بازتولید وسواس گونه در افکار تصاویر و موقعیت های مربوط به سرطان شناسی، ناتوانی در تغییر به چیز دیگری.
- حسی - تحریک پذیری، ترس از ابتلا به سرطان، تشخیص علائم بیماری.
- بدنی - افکار در مورد سرطان شناسی باعث افزایش نبض، تنگی نفس، لرزش، سرگیجه، ضعف، خشکی دهان می شود.

مهم: توگو که علائم سرطان را در عزیزان خود تشخیص داده است، باید با روان درمانگر مشورت کند، زیرا حملات کنترل نشده این عارضه می تواند زندگی فرد را خراب کرده و باعث اقدامات بی پروا شود.
فوبیای سرطان در بیماران سرطانی
انکولوژی شناسایی شده در مراحل اولیه در 90٪ موارد با موفقیت درمان می شود. در عین حال، نگرش مثبت صحیح بیمار و تمایل او به زندگی، شانس بهبودی را افزایش می دهد.
اما علاوه بر خود انکولوژی، بیماران اغلب با حملات سرطان هراسی به شدت خسته می شوند.
مهم: در بیماران سرطانی، سرطان هراسی با درماندگی آشکار، بی میلی به مبارزه با سرطان، حالت افسردگی سرکوب شده آشکار می شود.
بیماران انکولوژی که از سرطان هراسی رنج می برند برای خود متاسف هستند، از بی عدالتی سرنوشت شکایت می کنند و استرس شدیدی را از تغییر وضعیت خود تجربه می کنند.

رهایی از سرطان هراسی به خودی خود تنها در آن صورت امکان پذیر است، اگر ترس زمان ورود به اعماق ناخودآگاه را نداشت. پیاده روی در هوای تازه، استراحت، سرگرمی جدید، ورزش و همچنین مصرف داروهای آرامبخش کمک کننده خواهد بود. معاینات منظم توسط متخصصان به احساس اطمینان بیشتر کمک می کند.
کسانی که به طور مستقیم در مورد فوبیای سرطان می دانند، توصیه می کنند که یک دفترچه خاطرات شخصی شروع کنند که در آن افکار خود را با جزئیات هر روز بنویسند. با بازخوانی این سوابق، فرد موفق می شود از بیرون به وضعیت نگاه کند. در برخی موارد همین کافی است تا به پوچ بودن شرایط پی ببرید و افکار ترسناک را برای همیشه از سرتان بیرون کنید.
مهم: اگر نمی توانید به تنهایی بر ترس خود غلبه کنید و سرطان هراسی همچنان زندگی شما را مسموم می کند، باید با روان درمانگر مشورت کنید.

سرطان هراسی - درمان: روانپزشک
مقابله با ترس از ابتلا به سرطان می تواند توسط یک روان درمانگر واجد شرایط کمک کند. هدف کار او با یک فوب سرطان، غلبه بر ترس ها از طریق تجربه و تجزیه و تحلیل دقیق تمام لحظات هیجان انگیز است.
در جلسات روان درمانی، پزشک مکالمه ای با بیمار انجام می دهد و در طی آن متوجه می شود که دقیقاً چه زمانی و در چه شرایطی ترس ایجاد شده است، چه اقداماتی برای رهایی از انکوبوفوبیا به طور مستقل انجام شده است، بیمار. تست ها را پشت سر گذاشت در عین حال، مهم است که وجود بیماری هایی مانند اسکیزوفرنی، اختلال عصبی، روانپریشی را در بیمار رد کنید.
مهم: از آنجایی که موارد پیچیده سرطان هراسی به اصلاح جدی اختلالات روانی شکل گرفته نیاز دارد، باید برای این واقعیت آماده باشید که برای مدت طولانی باید به روان درمانگر مراجعه کنید.
در کار با انکوبوفوزها، روان درمانگران از تکنیک های روانکاوی کلاسیک، روان درمانی عمیق یونگ و خانواده درمانی استفاده می کنند.

سرطان هراسی: نظرات
) یولیا، 30 ساله : «سرطان هراسی زندگی من را پر کرد.می ترسم درباره ترس هایم به کسی بگویم، زیرا فکر می کنم سرطان را به سمت خودم "جذب" خواهم کرد. هر نوع دردی، چه میگرن یا یک کبودی ساده، مرا می ترساند. حتی می توانم از این فکر که علائم سرطان دارم از هوش بروم. وقتی به آینده فکر می کنم، بلافاصله این فکر به ذهنم خطور می کند: "آیا زنده خواهم ماند تا آن را ببینم؟"
Dmytro، 48 ساله:"پدر من بر اثر سرطان درگذشت. علاوه بر این، زمانی که هیچ کاری نمیتوانست انجام دهد، او به انکولوژی تشخیص داده شد. هیچ چیز پدر را آزار نمی داد ، فقط در ماه گذشته وضعیت او به شدت بدتر شد ، دردهایی ظاهر شد که هر روز تشدید می شد. باورم نمی شد این اتفاق برای پدرم افتاده باشد. در مقابل چشمانم سرطان آرام آرام جان عزیزترین و صمیمی ترین فرد را برایم گرفت. بابا در عذاب وحشتناکی در حال مرگ بود و من هیچ کاری نمی توانستم به او کمک کنم. با درگذشت او زندگی من تغییر کرد. من هم بلافاصله می خواستم بمیرم و بعد برعکس، ترسیدم از سرطان بمیرم. تمام آزمایشات لازم را گذراندم، پزشکان را دور زدم و با وجود اینکه مطمئن بودم سالم هستم، همچنان به دنبال علائم سرطان بودم. این چند سال ادامه داشت. آنکوفوبیا تشدید شد. تمام مدتی را که منتظر بودم تا علائم بیماری ظاهر شود. یک روان درمانگر به من کمک کرد زندگی ام را از نو شروع کنم. پس از اولین جلسات، ترس های من کم کم کاهش یافت و در نهایت به طور کامل از بین رفت.
کریستینا، 39 ساله: «من 10 سال است که در بخش انکولوژی به عنوان پرستار کار می کنم. در طول روز با افراد زیادی ملاقات می کنم که باید با وحشتناک ترین بیماری مبارزه کنند. در بین آنها افراد بسیار جوانی وجود دارند. وقتی به خانه می آیم، به یاد بیمارانمان می افتم و بی اختیار داستان هایشان را «آزمایش» می کنم. با گذشت سالها، ترس من از ابتلا به سرطان چندین برابر شده است. حتی در تعطیلات، به این موضوع فکر نمی کنم که هر لحظه می توانم از یک کارمند به بیمار بخش خود تبدیل شوم، زیرا هیچ کس از سرطان مصون نیست.