چه اشتباهاتی در رابطه منجر به جدایی می شود؟ چگونه بفهمیم که رابطه به پایان رسیده است؟

روابط بسیار خوب هستند، اما همیشه منجر به یک زوج خوشبخت نمی شوند. اما چرا این اتفاق می افتد؟ و چگونه بفهمیم که زمان جدایی فرا رسیده است؟ مقاله ما خواهد گفت.

هنگامی که در یک رابطه هستیم، به نوعی به اعمال خود زیاد فکر نمی کنیم. به نظر ما همه چیز را درست انجام می دهیم، اما در مقطعی به دلایلی باید از هم جدا شویم. چرا این اتفاق می افتد و چگونه می توان فهمید که رابطه در حال پایان است؟ بیایید دریابیم.

اشتباهات رابطه ای که منجر به جدایی می شود: یک مرور کلی

اگر در مورد محبوب ترین دلایل مراجعه به روانشناس صحبت کنیم، می توان گفت تمایل به برخورد با جنس مخالف. هیچ کس از نزاع، مشکلات و جدایی مصون نیست. هر زن داستان خود را دارد و حتی بیش از یک داستان. در اینجا جالب ترین چیز در مورد همه اینها وجود دارد - وقتی شروع به درک دلایل همه چیز می کنید، معلوم می شود که مشابه هستند.

و بنابراین شما با یک پسر خوش تیپ آشنا شدید و عاشق شدید. اما در اینجا اولین مشکلات به وجود می آیند که مطمئناً خود را به یاد خواهند آورد. بنابراین، چه اشتباهاتی وجود دارد؟

• اشتباه در یک رابطه - شما تنظیم می کنید

برخی از زنان هنگام جستجوی یک همراه زندگی، استراتژی اشتباه را انتخاب کنید. به عنوان مثال، شما با مردی آشنا شدید و نمی دانید که او به چه نوع زنی نیاز دارد. ابتدا تمام مزایای آن را با دقت یاد می گیرید و عملی می کنید، یعنی پاسخ می دهید. بله، یک مرد می تواند دخترانی با موهای کوتاه، زنان افراطی و غیره را دوست داشته باشد. فقط خودتان می توانید موهای بلند را دوست داشته باشید و به طور کلی شما یک خانم خانه دار هستید که به آشپزی و گلدوزی علاقه دارید.

خطا چیست؟ اما دقیقاً در دیدار با ایده آل این یا آن شخص. چرا این کار را انجام دهید؟ پس از همه، پس از آن باید دائماً تصویر خود را حفظ کنید. به یاد داشته باشید که شما هرگز نمی توانید با کسی سازگار شوید، زیرا یک رابطه اتحاد دو نفر با علایق مشترک است. بیشتر از این، در نهایت از تظاهر بی پایان خسته خواهید شد.

• اشتباهات رابطه - شما بیش از روابط گذشته خود نیستید

قانون اصلی موفقیت کامل بودن است.به عبارت دیگر، باید به رابطه گذشته پایان دهید و تنها پس از آن وارد روابط جدید شوید. این نه تنها در مورد طلاق واقعی، زمانی که تمام ارتباط خود را با سابق خود قطع می کنید، بلکه در مورد طلاق داخلی نیز صدق می کند. یعنی باید همه نارضایتی ها و ادعاها را در گذشته رها کنید و با یک فرد جدید بر اساس همدردی متقابل رابطه برقرار کنید و نه تمایل به انتقام گرفتن یا صرفاً منحرف کردن حواس خود را از تجربیات خود.

بله، اگر رابطه را به صورت درونی خاتمه ندهید، وقتی با یک فرد جدید ارتباط برقرار می کنید، مانند شخص سومی با شما خواهید بود. خوب، موافق باشید، اگر خواستگار جدید شما با سابق شما قرار ملاقات بگذارد، ناخوشایند خواهد بود. اما این دقیقاً همان چیزی است که گذشته هنوز رها نشده و حال را پریشان می کند. علائم این پدیده کاملاً ساده است و مردان با دیدن آنها مطابقت دارند:

• شما شوهر سابق و فعلی را حتی در همه چیزهای کوچک مقایسه می کنید. اگر آن را با صدای بلند نگویید خوب است، اما در موقعیت‌های سخت، دختران این کار را می‌کنند. اما هیچ کس دوست ندارد با دیگران مقایسه شود.
• شما هنوز پر از کینه و نفرت نسبت به سابق خود هستید و حتی از صحبت در مورد آن با شوهر جدید خود خجالت نمی‌کشید.
• از این که مرد گذشته بسیار عالی و در همه چیز درست بود، غمگین هستید و دائماً سعی می کنید خواستگار جدید را به همان سطح "کشش" کنید.

همه اینها برای مردان بسیار ناخوشایند است و آنها ترجیح می دهند ترک کنند. خوب، چرا چنین رابطه ای، وقتی مدام با کسی مقایسه می شوید، "مجسمه" و غیره. اگر قبلاً خیلی به همسر قبلی خود وابسته شده اید، پس واقعاً به یکی واقعی نیاز ندارید.

• اشتباهات در روابط - شکل پذیری

]

این برعکس حالت اول است. یعنی زن با ملاقات با یک مرد سعی می کند خودش را تغییر ندهد و او انتخاب خود را تغییر دهد. و او، مرد بیچاره، حتی وقت ندارد نشان دهد که واقعاً چیست. در ابتدای رابطه، ما همیشه ارتباط برقرار می کنیم، از نزدیک نگاه می کنیم و همیشه فکر می کنیم، می خواهیم بیشتر با هم ارتباط برقرار کنیم. این یک روند کاملا طبیعی است، اما همه آن را درک نمی کنند. امروزه موضوع پرورش میلیونرهای الکلی و همچنین احیای زنانگی بسیار محبوب است. او فرض می کند که همه چیز به زن بستگی دارد، که می تواند یک مرد را هر چه می خواهد بسازد. و حقیقت این است که شما می توانید با آن بحث کنید، زیرا زنان می توانند الهام بخش باشند، اما می توانند خنثی کنند.

برخی از زنان این مفهوم را بیش از حد تحت اللفظی می‌دانند و سپس از اینکه نتیجه اصلاً آن چیزی نیست که انتظار می‌رود، صمیمانه تعجب می‌کنند. و سپس او می نشیند و نمی تواند بفهمد چرا او رفت. از این گذشته ، او بسیار تلاش کرد - او آداب را آموزش داد ، کتاب خرید و غیره. و همه به این دلیل است که فقط افرادی با عزت نفس پایین می توانند این را تحمل کنند.و به همین دلیل است که یک زن به یک مرد شیرخوار ختم می شود که حتی نمی تواند تصمیم بگیرد.

موافقم، هیچ مرد شایسته ای دوست ندارد که مجبور شود با برخی قوانین زندگی کند، در حالی که هنوز تصمیم نگرفته است که آیا به شما نیاز دارد یا خیر. به هر حال، این همچنین در مورد کنترل کامل، تماس های مداوم، تقاضا برای توضیحات در مورد هر مرحله و غیره صدق می کند.

​​

به هر حال، مراقبت بیش از حد نیز کنترل است. لازم نیست برای عزیزتان «مادر» باشید و از او مراقبت کنید. او به دنبال یک همراه است، یک شریک زندگی، نه یک مادر دوم.

اگر تظاهرات مشابهی را مشاهده کرده اید، بهتر است با یک روانشناس مشورت کنید و به این فکر کنید که آیا نیاز به تسلط در رابطه دارید یا خیر، و همچنین چه چیزی شما را از شاد شدن باز می دارد.

• اشتباهات در روابط - شما در مورد خواسته های خود سکوت می کنید و او را نادیده می گیرید

)

صمیمیت و صراحت در هر رابطه ای مهم است. آنها پایه و اساس هستند و همه روابط باید از آنها شروع شود. لازم نیست از همان اولین ملاقات خود را به طور کامل نشان دهید و در مورد تمام جزئیات زندگی خود صحبت کنید.

اگرچه برخی از دختران نمی دانند که لازم نیست همه چیز را مستقیماً بگویند و در اولین قرار ملاقات همه مشکلات خود را در یک انبوه بریزند. این باعث می شود مرد فکر کند که شما به یک طناب نجات نیاز دارید که بتواند همه مشکلات شما را حل کند. همین امر در مورد گفتگوها در مورد عروسی آینده، هدایا و غیره نیز صدق می کند. یک مرد به سادگی از چنین فشاری فرار می کند.

اگرچه، ارزش صحبت در مورد احساسات را دارد. و همچنین باید احساسات شریک زندگی خود را در نظر بگیرید. اگر شوهرتان در چاله ای پارک کرده است یا با صدای بلند صحبت می کند، بهتر است آن را آرام بگویید. برای بزرگسالان آسان است که ترتیبی دهند تا همه راحت باشند. به خصوص که گفتگو بهترین راه برای درک متقابل است.

شما باید همیشه خودتان بمانید، زیرا همه ما به شیوه خودمان منحصر به فرد و زیبا هستیم. قطعاً با فردی آشنا خواهید شد که شما را همانگونه که هستید می پذیرد، اما خودتان باید او را همانگونه که هستید بپذیرید.

چگونه می توان تشخیص داد که رابطه در حال فروپاشی است: علائم

هیچ کس نمی گوید که رابطه آسان خواهد بود. همیشه عوارض وجود دارد. فقط این است که روابط نباید به جهنم بی پایان برود. باید درک کرد که چه زمانی رابطه در آستانه است و به موقع آن را احیا کرد.

• رنجش ها

شما نسبت به شریک زندگی خود کینه دارید، اما ترجیح می دهید سکوت کنید. در مورد آنها به نظر شما به این ترتیب رابطه را نجات می دهید، اما در واقع فقط آن را بدتر می کند. به هر حال، وقتی مقدار زیادی منفی انباشته شود، قطعاً بیرون خواهد آمد.

توهین ناپدید نمی شوند، به خصوص اگر محرک اثر ثابتی داشته باشد.اگر کینه به بیرون ریخته نشود، در درون جمع می شود و این منجر به استرس می شود. البته این باعث از بین رفتن روابط می شود. به آرامی اما با اطمینان.

• بی احترامی

اگر زوج شما نسبت به یکدیگر بی احترامی متقابل دارند، وقت آن رسیده است برای خداحافظی با توهمات وقتی کسی به شما احترام نمی‌گذارد، از دست دادن محبت بسیار آسان است.

بله، افراد می توانند به زندگی مشترک خود ادامه دهند و برای یکدیگر ارزش قائل نباشند، اما چرا چنین رابطه ای، در حالی که هیچ کس اهمیتی نمی دهد که طرف مقابل چه می خواهد و چه احساسی دارد؟

• تحقیر

مهم نیست که دقیقاً چه چیزی منجر به تحقیر شد - ظاهر، شکست شغلی یا چیز دیگری. شرکا باید در هر شرایطی حمایت کنند، زیرا برای همه مهم است.

اما اگر نسبت به یکدیگر تحقیر شده اید و در رابطه مورد حمایت قرار نمی گیرید، پس چرا لازم است؟ باید دوستی در این نزدیکی باشد که همیشه درک کند و در هر شرایطی قضاوت نکند.

• دروغ

نه، این یک دروغ معمولی نیست، بلکه دروغی است که در پاسخ شما به کلمات عاشقانه به همان صورت است، اما در درون شما، هیچ چیز "تحریک" نمی کند. شما می ترسید به کسی توهین کنید، اما از این طریق فقط اوضاع را بدتر می کنید. وقتی حقیقت آشکار شود، همه چیز را خراب خواهید کرد. و جرم حتی بیشتر خواهد شد.

خوب، اگر سعی کنید خود را متقاعد کنید که همه چیز خوب است، اگرچه کاملاً درک می کنید که همه چیز از قبل تمام شده است، این بدان معنی است که شما از واقعیت فرار می کنید.

• بی اعتمادی

اگر اعتمادی در رابطه شما وجود ندارد، دلایل خوبی وجود دارد. برای آن. اگر آنها آنقدر جدی هستند که نمی توان کاری انجام داد، پس بهتر است از این شخص جدا شوید.

• روشن کردن روابط در ملاء عام

شما می توانید همه چیزهای خوب در مورد شریک زندگی خود را در جمع بگویید. اما بهتر است همه چیز بد را در یک اتاق دربسته و تنهایی کشف کنید. اگر جلوی دیگران فحش بدهید، فقط عکس العمل بدی خواهید داشت.

علاوه بر این، با فحش دادن با شریک زندگی خود در ملاء عام، یا اجازه دادن به شوخی های خاردار در جهت او، نارضایتی عمیقی را در درون پنهان می کنید، که نمی تواند در داخل بماند و به دنبال خروجی است.

• فاصله

اگر سعی می کنید از شریک زندگی خود فاصله بگیرید و از همه تماس ها اجتناب کنید ، پس وقت آن است که به جدایی فکر کنید.

شما دیگر هیچ ارتباط خاصی با شریک زندگی خود ندارید و اینگونه است که به شما نشان می دهد که این رابطه خود را از بین برده است. بهتر است در چنین شرایطی طلاق بگیرید تا مشکلی پیش نیاید.

• شما خواستار اثبات عشق هستید

این یک روش بسیار جالب برای دستکاری است. وقتی به شریک زندگی خود می گویید "اگر مرا دوست داری پس...". اگر خودتان یا شریک زندگیتان از آن استفاده می کنید، پس باید فکر کنید. ارزش آن را دارد که آن را ریشه کن کنید یا بهتر است از هم جدا شوید. چرا این را می خواهید؟ آیا او را بیشتر دوست خواهی داشت یا اگر کاری انجام دهد بیشتر دوستت خواهد داشت؟

• تحقیر عمومی

اگر شریک زندگی شما در ملاء عام شما را تحقیر کرده است، احتمالاً به این کار ادامه خواهد داد. و حتی مهم نیست که او هوشیار بود یا نوشیدنی زیادی داشت.

تحقیر عمومی فقط می تواند از نفرت از خود صحبت کند. و حتی اگر در ازای آن به او عشق بدهید، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. او باید عزت نفس خود را تصحیح کند، و لازم است که برای این کار طولانی و سخت تلاش کرد. اما برای شروع، حداقل باید اذعان کرد.

• وسواس با دیگران

اگر محبوب شما شخص دیگری را دوست داشته باشد، اینطور نیست حتی مهم نیست، چه آنها در یک رابطه باشند، باز هم منجر به جدایی خواهد شد.

البته، شرکا نباید فقط با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، اما دلبستگی عاطفی نمی تواند متعلق به شخص ثالث باشد. اگر شریک زندگی شما عاشق شخص دیگری است، باز هم این باعث جدایی می شود.

به عنوان یک قاعده، زمانی که شخص شروع به نگاه کردن به سمت دیگری می کند، چیزی کم دارد. ویژگی این است که شما خودتان نمی توانید آنچه را که او نیاز دارد، هر چقدر هم که تلاش کنید، به او بدهید.

• وسواس در مورد پورنوگرافی

طبیعی است که شریک زندگی با هم پورن را تماشا کنند. این به شناختن یکدیگر کمک می کند و الهام بخش آزمایشات است.

اما هنگامی که وسواس تنها یکی از شرکا را اشغال می کند، دیگری ناراضی می ماند. بنابراین، اگر از آن راضی نیستید، باید به دلایل آن فکر کنید و سعی کنید آنها را از بین ببرید.

• خیانت عاطفی

اکثر مردم در روابط تک همسر هستند، اما همه به این اصل پایبند نیستند. بله، اگر شریک زندگی شما صرفاً به دلیل علاقه تغییر کرده است، پس رابطه هنوز هم می تواند حفظ شود، اما اگر وابستگی عاطفی نیز وجود داشته باشد، همه چیز بد است. اگر او حضور دارد، پس باید رابطه را پایان دهید.

اغلب وقتی در مورد خیانت می دانیم در مورد عشق به شخص دیگری سؤال می کنیم. این به این دلیل است که احساسات مرکز روابط هستند و در غیاب آنها می توان از عدم وجود روابط صحبت کرد.

• ناتوانی در حل تعارض

هنگامی که به طور بی پایان ثابت می کنید که حق دارید و نمی توانید به یک تصمیم مشترک برسند، سپس با گذشت زمان این مبارزه بیهوده می شود. شما نیز به دعوا ادامه می دهید، اما انتظار نتیجه ای از این ندارید.

همه باید بر غرور خود قدم بگذارند و از پیروزی سرباز بزنند. در غیر این صورت ادامه رابطه بی معنی است. بهتر است یک راه حل مشترک پیدا کنید، حتی اگر برای هر دو کاملاً خوشایند نباشد.

• ناخودآگاه

اگر دائماً کارهایی را انجام می دهید که رابطه را خراب می کند، در اینجا روان شما در حال حاضر وارد جنگ شده است و دیکته می کند که چه کاری انجام دهید. مهم نیست چه چیزی در ذهن شماست. ضمیر ناخودآگاه بیشتر از شما در مورد شما می داند.

• وسواس

اگر شریک زندگی شما به الکل، مواد مخدر، خرید وسواس دارد، رابطه جنسی و غیره، پس شما هرگز برای او در درجه اول نخواهید بود. بر این اساس، ارتباط عاطفی مورد نظر را به دست نخواهید آورد. همین امر در مورد شما نیز صدق می کند.

علاوه بر این، اگر به شریک زندگی خود وابسته هستید و می توان او را وسواس شما نامید، پس این نیز بسیار بد است.

پیوست به سابق

اگر شما اگر هنوز نتوانسته اید همسر سابق خود را رها کنید و حتی بهتر از شریک فعلی خود با او ارتباط برقرار می کنید، این خیلی بد است. بله، حفظ رابطه خوب با گذشته امکان پذیر است، به خصوص اگر بچه دارید، اما فقط شریک فعلی باید همیشه در اولویت باشد. وقتی شرایط برعکس است، احساس تنهایی و همچنین حسادت وجود دارد. رابطه رو خراب میکنه

• تهدید و باج گیری عاطفی

این نشانه واضحی از یک رابطه ناسالم است. به عنوان یک قاعده، باج گیری عاطفی اغلب در قالب عشق بزرگ ارائه می شود، اما تنها این واقعی ترین کنترل است. در این صورت هیچ اتفاق خوبی نخواهد افتاد. بهتر است از هم جدا شوید و به چنین فردی برنگردید.

• مقایسه

اگر شریک زندگی شما دائماً شما را با کسی مقایسه کند، ممکن است به نظر برسد به عنوان یک تحقیر مثلا بهت میگه زشتی ولی ایرکا از ورودی همسایه عالی به نظر میرسه. شما درآمد کمی دارید، اما مارینا از بخش دیگری درآمد بیشتری دارد. در یک رابطه عادی نباید اینطور باشد.

هر شخصی منحصر به فرد است و نمی توان آن را با دیگری مقایسه کرد. بیشتر از این، چه نوع عشقی است وقتی آنطور که هستی پذیرفته نمی شوی.

• بی تفاوتی

اینجا همه چیز روشن است.اگر فردی بی تفاوت رفتار می کند، پس چرا اصلاً با او بمانید و به او بچسبید؟

• از دست دادن محبت

اگر می خواهید با هم اتاقی خود بخوابید اشکالی ندارد، اما اگر می خواهید یک رابطه جدی داشته باشید، پس باید در آن محبت وجود داشته باشد. اگر آن را ندارید و به دیگران نگاه می کنید، پس بهتر است از هم جدا شوید.

• خشونت فیزیکی

حتی مهم نیست که چه شرایطی منجر به این شده است. آنها قول می دهند که دیگر این کار را انجام ندهند. اگر نمی خواهید اوضاع بدتر شود، باید از این شخص دور شوید.

البته به طور کلی هیچ رابطه ای بدون تعارض نیست. فقط زمانی که فقط دعوا کردید و آرام شدید و زمانی که می خواهید پایان رابطه را به این شکل برای نیمه دیگر علامت بزنید، باید جدا شوید.

ویدئو: اشتباهات در روابط با شوهر. چگونه روابط ایجاد کنیم؟