بحران وجودی: نشانه ها - چیست، چگونه با آن مقابله کنیم؟

در این مقاله درباره چیستی بحران وجودی و نحوه برخورد صحیح با آن صحبت خواهیم کرد.

در زندگی هر فردی ممکن است دوره ای رخ دهد که تغییرات جدی رخ دهد. حداقل، اینطور به نظر می رسد. سرنوشت چالش هایی را به وجود می آورد که باید بر آنها غلبه کرد. اگر در بازی برنده شوید، چیزهای زیادی به دست خواهید آورد، اما اگر نگیرید، اینطوری است که باید باشد. هنوز هیچکس از بحران وجودی یا بحران شخصیتی بیرون نیامده است و هر چقدر هم که بخواهد باید از آن جان سالم به در ببرد. چگونه شروع آن را تشخیص دهیم و چرا ظاهر می شود؟ چگونه آن را به درستی پاس کنیم؟ بیایید دریابیم.

بحران وجودی چیست؟

بحران وجودی (بحران شخصیت) نقطه عطفی در زندگی یک فرد است که در نهایت آن را تعیین می کند. در طول زندگی در آینده با تجربیات عاطفی همراه است. در این دوره، فرد با مسیر جدیدی در زندگی مشخص می شود و شروع به درک متفاوتی از واقعیت می کند.

برای رشد شخصی، باید از یک الزام روشن پیروی کنید - تغییر سبک، سبک زندگی، تفکر، نگرش خود به همه چیز، حتی نسبت به خودتان. شما می توانید درک کنید که یک دوره گذار را با علائم تظاهر آن شروع کرده اید.

چگونه یک بحران وجودی خود را نشان می دهد: علائم، علائم

دلیل اصلی که به شروع یک بحران انگیزه می دهد، تغییرات عمده در زندگی همیشه چیز بدی نیست. به عنوان مثال، می تواند فارغ التحصیلی از یک موسسه، شروع موفق یک حرفه، عروسی، نقل مکان، طلاق و غیره باشد. هر یک از موقعیت های ارائه شده با یک موج عاطفی بزرگ، تغییر رفتار و... همراه است. پس چگونه این بحران وجودی خود را نشان می دهد؟

• شما خیلی بیشتر یا کمتر شروع به خوابیدن کردید

بحران منبعی از استرس زیاد و بدن حداقل کمی تسکین لازم است. در نتیجه معلوم می شود فردی که عادت به زیاد خوابیدن دارد به طور ناگهانی دچار بی خوابی می شود و فردی که صبح زود از خواب بیدار می شود اکنون تا ناهار می خوابد. همه اینها با تجربیاتی مرتبط است که دائماً در سر شما می چرخند و یک دقیقه آن را ترک نمی کنند.

• شما شروع به مقایسه خود با دوستان موفق می کنید

به معنای واقعی کلمه دیروز، شما علاقه ای به نحوه زندگی همکلاسی های خود نداشتید، اما اکنون رنج می برید که سریوگا یک آپارتمان جدید در یک منطقه نخبه دارد، اولنکا یک شوهر ثروتمند دارد، و خودش هیچی نداره و موفقیت های شما کوچک به نظر می رسد و چیزی برای لاف زدن وجود ندارد. بر این اساس، شما شروع به این فکر می کنید که شکست خورده اید.

• به نظر می رسد که شما از شما قدردانی نمی کنید

نه چندان طولانی پیش در خانه و محل کار سرگرم کننده بود، اما ناگهان شوخی های همکاران و اعضای خانواده آزار دهنده شد و توهین آمیز به نظر می رسید. شما شروع به عقب نشینی در خود کردید، خشم جمع می کنید و فکر می کنید که دیگر از شما قدردانی نمی شود.

• تمرکز کردن دشوار است

وقتی اعتماد به نفس داریم و فشار نمی‌آوریم، ما به راحتی می توانیم روی چیزهای مهم تمرکز کنیم. اما اگر خسته هستید، "سوخته" هستید، پس تمرکز کردن دشوارتر است. حتی کارهای ساده باعث ایجاد مشکلات می شود.

• من می خواهم همه چیز را رها کنم و بروم

زمانی که زندگی به عنوان ناممکن می شود قبل از آن، میل به تغییر اساسی چیزی وجود دارد. و به نظر می رسد که برای شروع یک زندگی جدید باید راه دور و در مسیری نامعلوم رفت.

• نوسانات خلقی مکرر

]

شما فقط برای چند دقیقه حال و هوای خوبی داشتید و اکنون به نظر می رسد که زندگی از بین رفته است. سیستم عصبی همراه با سیستم هورمونی از کار می افتد و در عین حال ترکیب خون تغییر می کند. این نمی تواند بر خلق و خوی تأثیر بگذارد و به طور فعال شروع به تغییر می کند.

• شما شروع به خرید بیشتر کردید

شما سعی می کنید از تصور یا واقعی دور شوید مشکلات و رفتن به خرید خرید ظاهراً شما را خوشحال می کند، اما این حالت به سرعت می گذرد.

• میل به آشپزی را از دست داده اید

اگر قبلا از آشپزی لذت می بردید، خوب یا حتی اگر باعث منفی‌بافی شما نمی‌شد، اکنون کاملاً میل به انجام آن یا بودن با کسی در یک میز را از دست داده‌اید.

• از شریک زندگی خود بیزار شده اید

اگر همیشه از همسرتان لذت برده اید. شرکت، و حالا او باعث منفی شدن شما می شود، سپس زوج شما دچار بحران می شوند. شما ناگهان متوجه شدید که او شلخته یا پر حرف است و دیگر نمی خواهید تا شام با او در رختخواب دراز بکشید.

• شما احساس نوستالژیک می کنید

هنگامی که فردی بحرانی را تجربه می کند، اغلب به حالت عادی برمی گردد. گذشته، به گذشته نگاه می کند و فکر می کند که قبلاً همه چیز عالی بود.

• شما بی تفاوت شده اید

شما نمی توانید به تنهایی تصمیم بگیرید و به طور کلی نمی خواهید کاری انجام دهید. شما بیشتر شروع به شکایت کردید و واقعاً می خواهید از حمایت معنوی و مادی برخوردار شوید.

• از تعطیلات پیش رو خوشحال نیستید

اگر قبلاً خیلی خوشحال بودید در مورد تعطیلات و خواب دیدید، چگونه آن را سپری خواهید کرد، اگر بلیط را از قبل خریداری کرده باشید، امروز حتی نمی خواهید برای آن آماده شوید. اگرچه فقط یک ماه دیگر باقی مانده است.

• اشتهای شما تغییر کرده است

به طور کلی، استرس عادات چشایی را تغییر می دهد. شما می توانید، یعنی همه چیز پشت سر هم و حتی آنچه قبلاً دوست نداشتید، آن وقت می توانید فراموش کنید که بخورید و حتی متوجه آن نشوید.

• شما رویاپردازی را متوقف کردید

هر یک از ما در خواب چیزی می بینیم که کتابی برای آن بنویسیم. از کشوری دیدن کنید، کفش های گران قیمت بخرید و غیره. وقتی بحران شروع می شود، تخیل از کار می افتد.

• شما به دوستان قدیمی خود می چسبید

عالی است اگر بتوانید خود را حفظ کنید دوستی با دوران کودکی اما علایق اغلب تغییر می کند و برخی از دوستان می روند و برخی دیگر ظاهر می شوند. این کاملا طبیعی است. اما وقتی سعی می کنید با آن شخصی که مطلقاً هیچ شباهتی با او ندارید ارتباط برقرار کنید، دیگر عادی نیست.

• شما از روال معمول روز پیروی نمی کنید

شما ورزش را متوقف کردید و در شب شروع به خوردن کردید. شما خود را از کار معذورید، با استناد به این که مریض هستید. بله، شما از دروغ گفتن خجالت می کشی، اما راه دیگری نیست.

• شما همیشه شروع به عذرخواهی کردید

هر فرد بالغ به خودش اعتماد دارد. اما در طول یک بحران، او ناگهان اعتماد به نفس خود را از دست می دهد و بیش از حد ترسو می شود و بنابراین فرد شروع به عذرخواهی دائم از دیگران می کند.

• شما نمی توانید چند کار را انجام دهید

قبلاً می توانستید چندین کار را همزمان انجام دهید ، و اکنون چنین رژیمی به سرعت شما را خسته و آزار می دهد. در زمان بحران، افراد سعی می کنند چیزها و جلساتی را اختراع کنند تا کاری انجام ندهند.

<> شما از آینده می ترسید

ناشناخته شما را می ترساند و نمی دانید که در آینده چه خواهید کرد.از چنین ناشناختگی شروع به وحشت می کنی، همیشه به بدترین اتفاقی که "باید" بیفتد فکر می کنی.

• شما به حمایت دیگران اعتقاد ندارید

هرکسی نگرانی های خود را دارد و این درست است. اما این بدان معنا نیست که اکنون هیچ کس به شما نیاز ندارد. با تجربه یک بحران، فرد به طور عینی فکر نمی کند و به طور معمول نمی تواند وضعیت را ارزیابی کند.

چرا بحران وجودی رخ می دهد: دلایل

)

بحران ها همانطور که قبلاً گفتیم می تواند در اثر یک شوک عاطفی بزرگ که ناشی از تغییرات زندگی است به وجود آید. سه نوع اصلی بحران وجود دارد که هر کدام دلایل خاص خود را دارند.

• بحران های سنی

به عنوان یک قاعده، آنها در آستانه نقاط عطف به وجود می آیند. در زندگی. در سن معینی شروع می شوند و ویژگی های مشخصی دارند. کاملا قابل پیش بینی هستند.

بحران های کودکان در 3، 7 و 14 سالگی رخ می دهد. دلیل اصلی ظاهر آنها جهش رشد است، زمانی که رشد تغییر می کند و تبدیل به شخصیت می شود.

بزرگسالان آنها را در 18، 30، 40 و 60 سالگی تجربه می کنند، اما نه لزوما. آنها می توانند زودتر یا دیرتر شروع کنند. در این زمان، زندگی دوباره تفسیر می شود و فرد به سطح جدیدی می رود. در برابر این پس زمینه، او ممکن است به افسردگی مبتلا شود، او تغییرات زیادی می کند و در گذشته تجدید نظر می کند.

معمولاً بحران سنی در آستانه تولد شروع می شود و به جای خلق و خوی خوشایند ناگهان وحشت و میل وحشتناک به ریسک کردن ظاهر می شود. سؤالاتی در مورد آنچه قبلاً انجام شده است، آنچه می تواند انجام شود و چگونه ادامه می دهد وجود دارد.

برای مقابله با این موضوع تا حد امکان مؤثر، باید از قبل آماده شوید و سپس بسیار آسان تر خواهد شد.

• بحران های موقعیتی

آنها در نتیجه موقعیت های مختلف به وجود می آیند. به عنوان مثال، شما عزیزان خود را از دست داده اید، وضعیت مالی شما به شدت خراب شده است، شما نقل مکان کرده اید و غیره. وقتی یک زندگی جدید را شروع می کنید، هرگز نمی دانید از آن چه انتظاری داشته باشید و همه از عدم اطمینان می ترسند. علاوه بر این، اتفاق می افتد که یک شکست منجر به چندین مورد دیگر می شود. همه اینها می تواند به طور جدی منحرف شود و شما خود را در بن بست خواهید دید که خروج از آن بسیار دشوار است. این دقیقاً همان چیزی است که آنها در مورد این مرحله می گویند - "آنچه ما را نکشد ما را قوی تر می کند."

• ارزیابی مجدد ارزش ها

هنگامی که شخصی سیستم ارزشی خود را مرور می کند و نگاه می کند برای چیزی جدید در زندگی، پس این منجر به ظهور یک بحران معنوی می شود. این یا در نتیجه تجارب گذشته تغییر یا حتی مستقل از آنها به وجود می آید.به هر حال، این بحران مهمترین دوره شکل گیری شخصیت محسوب می شود.

مراحل بحران وجودی: مراحل

• غوطه وری. در این مرحله غوطه وری آغاز می شود و قبل از آن یک انفجار احساسی رخ می دهد. سلامتی فرد بدتر می شود و شروع به اشتباه گرفتن الگوریتم های معمول و تصمیم گیری های آشفته می کند. به هر حال، در این مرحله می توانید «به خودتان بروید». خلق و خوی بی تفاوت و عدم تمایل به انجام کاری.
• آگاهی از مشکل. هنوز مشخص نیست که چه کاری باید انجام شود، اما در حال حاضر یک تغییر وجود دارد، زیرا شما شروع به فکر کردن در مورد علل این رویداد می کنید. مرزهای آینده مبهم هستند و گلگون به نظر نمی رسند. فرد شروع به جستجوی راه حل های جدید می کند.
• نقطه عطف. نماهای مربوط به مشکل از قبل در اینجا ظاهر می شوند و تغییرات مورد نظر است. وضعیت ناامیدکننده به نظر نمی رسد و «یخ» به تدریج در حال فروپاشی است.

این گونه است که یک بحران کلاسیک رخ می دهد، پس از آن فرد به سطح جدیدی می رود. با این حال، یک نتیجه دیگر وجود دارد - اختلال روانی، خودکشی، اعتیاد به الکل یا اعتیاد به مواد مخدر. این عواقب ناشی از این واقعیت است که شرایط پیچیده نادیده گرفته شده است. برای جلوگیری از این اتفاق، بهتر است از قبل یاد بگیرید که چگونه از یک بحران جان سالم به در ببرید.

چگونه از بحران وجودی جان سالم به در ببریم - چه باید کرد: نکات

گاهی اوقات فقط یک روز توقف کافی است، اما بهتر است یک هفته استراحت خوب ترتیب دهید. می توانید از این زمان برای سم زدایی از اطلاعات غیر ضروری استفاده کنید. گوشی خود را خاموش کنید، از اینترنت استفاده نکنید. تنها زمانی که خود و شرایط خود را بپذیرید می توانید به اولویت های خود بازگردید.

اهداف جدیدی در زندگی تعیین کنید. برنامه ریزی کنید و شروع به عمل کنید. می توانید شغل جدیدی پیدا کنید، به یک جلسه مهم بروید یا فقط با افراد مناسب صحبت کنید.

مهمترین چیز این است که از دنیا پنهان نشوید. و اگر خود تحلیلی انجام دهید، می‌توانید همه چیز جدید را به نتایج ملموس تبدیل کنید. چند نکته مهم وجود دارد که قبلاً در مورد آنها صحبت کرده ایم، اما ارزش پرداختن به آنها را دارد.

1. پنهان نکنید

اولین اشتباهی که هر کس مرتکب می شود این است که از حالت جدیدی که نمی فهمد پنهان می شود. وقتی انسان پنهان می شود خود را می بندد و حتی با خودش هم نمی تواند صادق باشد و فوبیاهای مختلفی در او ایجاد می شود.

میل به فرار را با میل به استراحت اشتباه نگیرید. دومی قطعا وضعیت عاطفی شما را بهبود می بخشد. برای غلبه بر موفقیت آمیز تمام نقاط عطف، باید با ترس های خود روبرو شوید و با آنها مبارزه کنید.

2.یک نقطه پشتیبانی پیدا کنید

3. به سایه ها

مراجعه کنید.

معمولاً همه چیز خوب و بد را تقسیم می کنیم، اما در عین حال فراموش می کنیم که همیشه سایه ها و نیم تنه های مختلف زیادی وجود دارد. و انسان نیز در این مورد مستثنی نیست. باید سعی کنید خود را همانگونه که هستید، با تمام کاستی ها بپذیرید. و اگر شکایت زیادی از خود داشته باشید بسیار خوب است. این بدان معناست که شما فضایی برای رشد دارید.

4. ایجاد یک فیلتر

یک بحران زمان عالی برای بررسی حلقه اجتماعی خود، دور ریختن زباله ها و کسب سرگرمی ها در صورت وجود است. هیچ کدام یا موارد جدید پیدا کنید ما اغلب نه تنها با چیزهای خوشایند، بلکه برعکس احاطه شده ایم. و دومی اغلب به تلاش زیادی نیاز دارد. ما قطعاً باید از شر آن خلاص شویم، بنابراین هر چیزی که دوست نداریم توسط شخصی از خارج تحمیل می شود. با گذشتن از این دوران سخت، باید کاری را که دوست دارید انجام دهید.

5. مراقب خودت باش

​​

)

ارتباط بین حالت درونی و جسمانی بسیار قوی است و همه آن را می دانند. هنگامی که بدن خود را به طور فعال در فرم خوب نگه می داریم، روح خود را نیز التیام می دهیم. و ارتباط، رفتن به رویدادها و غیره باعث بهبودی کل بدن می شود. اگر کار می کند، چرا از آن استفاده نمی کنید؟

6. پیشگام شوید

هر شخصی در درون خود کاشف است و دائماً چیز جدیدی را کشف می کند. کسی سعی نمی کند به اعماق آنها نفوذ کند و کسی فعالانه کاوش می کند. با وجود همه چیز، همه به خودشناسی نیاز دارند. وقتی فردی در یک دوراهی قرار دارد، به سادگی به احساسات، ایده ها، افکار، سرگرمی ها و غیره جدید نیاز دارد. بله، اگر چیز جالبی برای خود پیدا کنید، به شما این امکان را می دهد که سریعتر و با حداقل ضرر از بحران جان سالم به در ببرید.

ممکن است به بحران مانند نیمه خالی لیوان نگاه کنید و از رویارویی با آن بترسید. و می توانید از طرف دیگر به آن نگاه کنید. انگار نیمه پر لیوان است. در مورد دوم، بحران فرصتی برای شما خواهد بود تا تغییر کنید و پتانسیل خود را که قبلاً متوجه آن نبودید به نمایش بگذارید. اگر مهارت عبور از بحران ها را داشته باشید، می توانید زندگی خود را به سمت بهتر شدن تغییر دهید. مهم نیست چقدر پیش پا افتاده به نظر می رسد، اما همه چیز فقط به شما بستگی دارد.

ویدئو: بحران وجودی. چگونه معنای از دست رفته زندگی را برگردانیم؟