آینده یک نوجوان به چه چیزی بستگی دارد؟4 قانون برای یک زندگی شایسته

مغز نوجوان و عدم کنترل خود

در دبیرستان و بعد از فارغ التحصیلی ، نوجوانان غالباً باید تصمیم بگیرند که مغز آنها هنوز آماده نیست.این عدم وجود سطح صحیح خودکنترلی است که منجر به تصمیم گیری برای ترک تحصیل یا کار می شود.ممکن است والدینی که فرزندان خود را کنترل می کنند همه اشتباه کنند؟در اینجا چهار قانون وجود دارد که پیروی از آن برای نوجوانان دشوارتر است ، اما برای زندگی مناسب در آینده باید آنها را رعایت کرد.

چهار قانون برای زندگی شایسته

جامعه شناسی چهار قاعده اساسی رفتار را در جامعه مشخص می کند که برای داشتن آنها باید دنبال شود.یک زندگی مناسب و معقول

• حداقل یک مدرک دانشگاهی دریافت کنید و در صورت امکان تحصیل کنید.
• فرزندان خود را از ازدواج خارج نکنید.
• قانون را زیر پا نگذارید.
• اگر قبلاً تحصیل کرده اید ، تمام تلاش خود را بکنید تا همیشه مشغول باشید: اگر شغلی دارید ، تا زمانی که شغل جدیدی پیدا نکردید ، ترک نکنید و اگر بیکار هستید ، هر پیشنهادی را ارائه دهید.

البته ، شکستن هر یک از این قوانین به فاجعه منجر نمی شود: نمونه هایی از والدین مجرد ، متخلفان و بیکارها وجود دارد ، وکسانی که از دانشگاه اخراج شده اند ، اما این افراد موفق به فرار از تله های فقر شدند.با این حال ، آمار نشان می دهد که رعایت این قوانین تقریبا همیشه نتیجه خوبی را تضمین می کند.

رابرت قبل از بیست و دو سالگی توانست چهار قانون را زیر پا بگذارد.در زمان تکمیل تحقیقات ما ، وی در حال تحمل حکم طولانی برای سرقت در یک زندان در آریزونا بود.تا آنجا که من می دانم ، او هنوز در پشت میله های زندان است.

از دست دادن کار و بارداری ناخواسته به دلیل خودکنترلی پایین است.

در این چهار قانون دو ویژگی مشترک وجود دارد.مورد اول این است که هر یک از آنها به نوعی با توانایی برداشت از پاداش فوری مرتبط است.

دریافت یک آموزش به مهارت قوی کنترل خود و توانایی مقابله با روالهای گاه خسته کننده در دستیابی به هدف بلند مدت کسب مدرک نیاز دارد.

خودداری از رابطه جنسی ناامن مستلزم این است که قدرت اراده از امکان ارضای فوری به دلیل مزیت طولانی مدت خودداری کند (نیازی به بزرگ کردن کودک در فقر یا فرصتی برای ادامه تحصیل بدون بار پدر و مادر).

نقض قانون ، به ویژه در بزرگسالی ، معمولاً یک ضربه محرک است ، و با انگیزه از فرصت دریافت پاداش فوری (مانند پول نقد ، کالاهای دزدیده شده یا مواد مخدر).

امتناع از کار به این دلیل که "به اندازه کافی خوب نیست" یا اخراج "از هیچ جا" است ، احتمالاً با این واقعیت توضیح داده می شود که دریافت پاداش فوری (به احتمال زیاد به صورت وقت آزاد) بیشتر به نظر می رسد.جذاب ،از فرصتی برای پاداش در آینده.

بدون شک انتخاب شخص تحت تأثیر شرایط محیطی قرار دارد ، اما اگر کسی نمونه افراد پیروی از این قوانین و نمونه افرادی با همان وضعیت اجتماعی را که از این قوانین پیروی نمی کنند مقایسه کند ، گروه دوم مستعد تر خواهند بود.پاداش و سطح پایین تر از کنترل خود ، همانطور که رابرت انجام داد.

ما در دوره نوجوانی با شرکت کنندگان در مطالعه خودمان آشنا شدیم ، بنابراین در مورد کودکی آنها اطلاعات مفصلی نداریم.با اطمینان می توان گفت كه ایجاد روحیه مزمن تحریک آمیز در رابرت دشوار است.با این حال ، مطالعات دیگری که از بدو تولد شرکت کنندگان را مورد بررسی قرار داده اند نشان داده اند که کلیه عواملی که در آینده در ایجاد رفتار غیرقانونی در آینده تأثیر می گذارد مربوط به عدم توانایی در ایجاد خودتنظیم کافی است: اینها عوارضی در زایمان ، استرس و آسیب روانی هستند ،فقر ، آموزش خشن ، اعتیاد به الکل و مواد مخدر در سنین پایین.

هر یک از این عوامل بر رشد طبیعی قشر جلوی مغز تأثیر می گذارد.به جرات می توانم پیشنهاد کنم که اگر فرصتی برای بررسی گذشته رابرت داشتیم ، می توانستیم برخی از این عوامل را کشف کنیم.

مغز نوجوان آماده تصمیم گیری های مهم نیست.

دومین ویژگی مشترک هر چهار قانون: همه آنها مربوط به موقعیت هایی است که برای نوجوانان متداول است.اتخاذ چنین تصمیماتی قبل از شروع بزرگسالی بسیار نادر است.البته این شرایط می توانددر جوانان در حدود 30 سال رخ می دهد ، اما معمولاً آنها قبلاً تجربه زندگی کافی داشته اند و مهارت های شناختی کافی برای کنار آمدن با آنها دارند.

تصور کنید که برای مشاوره در مورد این شرایط زندگی به یک متخصص مراجعه کرده اید.شما برای یک مدیر ثبت نام می کنید و او گزارش می دهد که در حال حاضر دو مشاور در دسترس است: یکی 17 نفر و دیگری 30 نفر است.، زایمان کنید یا نباشید ، ترک یا بمانید.با کدام مشاور تماس خواهید گرفت؟

برخی سعی می کنند با یک نوجوان 17 ساله مشورت کنند.با این حال ، بسیاری از نوجوانان به تنهایی این تصمیمات را می گیرند.متأسفانه مهمترین تصمیمی كه تمام زندگی و سرنوشت بعدی به آن وابسته است ، فرد باید در آن مرحله حیاتی اتخاذ كند كه ظرفیت او برای تفكر بالغ هنوز كاملاً شکل نگرفته است.