دانش روانشناختی خاص حالات (انحرافات، تخلفات) برای هر شخصی بسیار مهم است. این به طور کامل برای شرایطی مانند ناتوانی صدق می کند. این بیماری کمتر از افسردگی یا روان رنجوری شناخته شده است، اما خطر آن کمتر نمی شود.

در روانشناسی، اصطلاح «ناتوانی ذهنی» معنای متفاوتی با فیزیولوژی دارد. این دیگر تعداد سیگنال‌های الکتریکی منتقل شده در طول رشته‌های عصبی نیست، بلکه سرعت وقوع یک فرآیند ذهنی به اضافه سرعت سوئیچ بین آنهاست. در هر صورت، نه تنها به میزان ناپایداری در یک لحظه خاص، بلکه به تغییرات این سطح در شرایط مختلف نیز توجه می شود.

به طور کلی، در علم، ثبات به این صورت فهمیده می شود:

• تحرک یا تحرک (در وضعیت عادی).
• بی ثباتی (با تظاهرات آسیب شناختی).
• تنوع (دینامیک فرآیندهای خاص).

فرآیندهای بیولوژیکی در بدن توسط سیستم عصبی کنترل می شود، بنابراین در نهایت ناتوانی عمومی به آن مربوط می شود. این در مورد ضربان قلب، تعداد تنفس و دمای بدن صدق می کند. در مورد روحیات صحبتی نیست. بنابراین، ارتباط مستقیمی بین شدت تنوع و خطر آسیب شناسی وجود دارد. بسیاری از انحرافات روانی و ذهنی را می توان با توجه به وضعیت سیستم عصبی خودمختار اصلاح کرد. شدت یک موقعیت استرس زا را خیلی زودتر از مغز نشان می دهد. فعالیت بدنه ها و سیستم های اصلی فعال می شود، استفاده از ذخایر داخلی آغاز می شود. فقط اگر وضعیت استرس زا برای مدت طولانی ادامه یابد، سیستم عصبی مرکزی از قبل متصل است.

اغلب نوشته شده است که ناپایداری روان یک نقطه منفی بی چون و چرا است. این چنین نیست، زیرا چنین ویژگی انسانی به شما امکان می دهد با یک محیط در حال تغییر سازگار شوید، تغییر دهید. فقدان امکان تحرک ذهنی، عدم تمایل به تنظیم مجدد رفتار، گاه آسیبی کمتر از بی ثباتی ندارد.در یک روان عادی، هر دو نقطه باید وجود داشته باشند، که فقط در جایی که مرتبط هستند آشکار می شوند. مشکلات و مشکلات با درجه بیش از حد هر دو شرایط همراه است. معمولاً افزایش ناتوانی به این معنی است که فرد دارای نوع خاصی از مزاج است. وبا با افزایش سرعت واکنش عاطفی در سطح فیزیولوژیکی مشخص می شود.

اغلب بی ثباتی خلق با:

• حالات روان رنجور همراه است.
• آسیب روانی در دوران کودکی.
• یک موقعیت آسیب زا قبلی با محتوای مشابه.
• عدم آمادگی انسان برای تغییرات اجتماعی خاص، تحولات آشفته در جامعه.

درک این نکته مهم است که ناتوانی می تواند توسط عوامل کاملاً فیزیولوژیکی نیز تحریک شود:

• اختلال ارگانیک مغز به دلیل تروما.
• مسمومیت با مواد روانگردان و مخدر.
• نئوپلاسم های بدخیم.
• آسیب شناسی عروقی.

بنابراین، تعریف علل واقعی ناتوانی غیرطبیعی بسیار مهم است. اول از همه، بررسی و در صورت امکان حذف عوامل فیزیولوژیکی ضروری خواهد بود. شرایط پاتولوژیک شدید اغلب باید در مراکز بستری درمان شوند. اختلال شخصیت ارگانیک (به اصطلاح سندرم آستنیک) با تظاهرات منفی مختلفی از جمله خستگی سریع، افزایش حساسیت، کاهش فعالیت و سرگیجه همراه است. در هر صورت، هر دو نوسانات خلقی سریع بیمارگونه و "مشروط عادی" دارای ویژگی های مشترک (نشانه ها) هستند.

با شدید و غیر منطقی قوی تظاهرات احساسات، حتی در کودکان و نوجوانان، باید از کمک متخصصان استفاده کنید. فکر نکنید همه چیز خود به خود می گذرد. اگر حتی موضوع آسیب شناسی (که در بالا ذکر شد یا برخی دیگر) نباشد، می توان از شکل گیری تیپ شخصیتی حساس ترسید. افرادی که با آن ارتباط دارند به خوبی شناخته شده اند: خلق و خوی آنها به دلیل عوامل به ظاهر ناچیز تغییر می کند. بنابراین، چنین شخصیت هایی پس از گرفتار شدن در باران، نداشتن وقت برای سوار شدن به اتوبوس یا شکستن فنجان، دچار ناامیدی عمیق می شوند یا عصبانیت خود را بر سر دیگران فرو می برند.

روان درمانگران و دیگر متخصصان دقیقاً بدانید: در فرآیند یک آزمون ابتدایی، افراد با شخصیت ناپایدار می توانند خلق و خوی خود را به معنای واقعی کلمه در یک دقیقه تغییر دهند. این باعث می شود:

• افزایش تحریک پذیری;
• پتانسیل تعارض چشمگیر.
• ضعف خودکنترلی;
• گرایش به حملات هیستریک.

طبقه بندی انحرافات شخصیت، توسعه یافته توسط لیچکو، در درجه اول به کودکان اشاره دارد. آنها از نظر عاطفی ناپایدار و در رفتارشان غیرقابل پیش بینی هستند. کافی است کسی به آنها نگاه اشتباهی کند» تا باعث پرخاشگری یا کاهش عمیق اعتماد به نفس شود. از سوی دیگر، تمجیدهای به ظاهر بی‌اهمیت را می‌توان به راحتی برای دستکاری چنین کودکانی مورد استفاده قرار داد. هر دوی این افراط ها باید قبل از اینکه زمان برای ایجاد پیامدهای منفی داشته باشند، برطرف شوند.

مشخصه بسیار کلی بی ثباتی نشان می دهد که به تعدادی گزینه تقسیم می شود. بنابراین، تأکید بر شخصیت ناپایدار در دوران کودکی و نوجوانی اغلب با شیرخوارگی و/یا پوشانده شدن با آن همراه است. برخی از کارشناسان معتقدند که شیرخوارگی به نوعی زمینه ساز شکل گیری روان پریشی ها و سایر انحرافات است. در نتیجه سالها تحقیق روانپزشکی، می توان ثابت کرد که ناتوانی عاطفی در بسیاری از موارد با واکنش های متناقض، کنش های بی انگیزه همراه است. با توهین به کسی به دلیل پیش پا افتاده، یک فرد به خنده هیستریک منفجر می شود، یا برعکس، هنگامی که رویدادی غیرقابل انکار شادی اتفاق می افتد، اشک در رودخانه ها جاری می شود.

همراه با احساسی، مشاهده شده فرآیندهای روانی حرکتی مشخصه بله، در لحظه شادی شدید، هیجان حرکتی همیشه وجود دارد. اگر خلق و خوی بدتر شود، فعالیت به شدت کاهش می یابد، تا اینکه تمایلی به انجام کاری ندارد. ناتوانی روانی عاطفی تقریباً ناگزیر منجر به موارد زیر می شود:

• افزایش آسیب پذیری.
• بیهودگی;
• ناباوری;
• حساسیت بالا به انتقاد دیگران.
• هیجان کنترل نشده.

عاطفی- نوع ناپایدار تأکید شخصیت باید به وضوح از ناپایداری به معنای درست کلمه متمایز شود. یکی از ویژگی های چنین تأکیدی جبران نسبتاً بالایی از ویژگی های شخصیتی منفی با ویژگی های مثبت آن است. اما در عین حال، فرد مستعد اعتماد نامحدود به انواع مقامات است، خواه شخصیت های مشهور، محیط نزدیک، آموزه های فلسفی، مذهبی و سیاسی، قضاوت هایی که دوست داشته باشد. آنچه مهم است، خنک کردن در رابطه با همه اینها (اغلب با انتقال به موقعیت های مخالف) می تواند بسیار آسان و حتی مکرر اتفاق بیفتد. درک عواقب چنین ناهماهنگی دشوار نیست.

با تاکید ناپایدار از تقریباً همه چیز به وضعیت عاطفی بستگی دارد. گاهی اوقات نمی توان به خواب رفت، اشتها از بین می رود، میل غیرمنتظره ای به تنهایی یا حضور در شرکت های پر سر و صدا ایجاد می شود. افراد با این لهجه می توانند وابستگی عاطفی عمیق و پایداری را احساس کنند، خانواده های قوی تشکیل دهند و برای چندین دهه با کسی دوست شوند. در عین حال، خیلی به تمایل افراد دیگر برای تحمل نزاع ها و هوی و هوس های مکرر بستگی دارد. افرادی که دارای چنین انحراف شخصیتی هستند، تحمل جدایی از کسانی که به آنها وابسته هستند بسیار دشوار است، تحمل انتقادها و ارزیابی های منفی از موضوع مورد علاقه برای آنها دو برابر و سه برابر دشوارتر است.

علاوه بر این، ارزش گفتن در مورد ناتوانی فکری را دارد (که اغلب فراموش می شود و همه چیز را به یک حوزه کاملاً احساسی تقلیل می دهد). این ویژگی روان امکان پردازش تعداد زیادی از حقایق، رویدادها، افکار و مشاهدات را فراهم می کند. چنین پردازشی به صورت ناخودآگاه صورت می گیرد. افراد ناتوان فکری می‌توانند:

این طرف بی ثباتی ابتدا توجه روانشناسان را تنها در نیمه دوم قرن بیستم به خود جلب کرد. شتاب غول آسای ریتم زندگی، آن را به تنها گزینه ممکن برای سازگاری مردم با دنیای مدرن تبدیل کرد.افرادی که از نظر فکری ناپایدار هستند، می توانند، برای مثال، در طول سفر در حمل و نقل، در مورد گزارش آینده در یک جلسه فکر کنند، فراموش نکنند که کجا باید صندلی خود را عوض کنند، کجا خارج شوند و غیره. تماس ها، سر و صدا، مکالمات حواس را از حل چنین وظایفی منحرف نمی کند.

پس از آشنایی با تأثیر منفی ناتوانی عاطفی بر زندگی روزمره، درک این موضوع که تشخیص به موقع چنین انحرافی در کودکان دشوار نیست. فوق العاده مهم است. تنها با اصلاح سریع رفتار می توان سطح اجتماعی شدن را افزایش داد و از مشکلات بعدی جلوگیری کرد. با این حال، یک مشکل بزرگ با عدم وجود انحرافات معمولاً خاص تا 10-12 سال همراه است. حتی روانشناسان باتجربه، با مشاهده بازی یا ارتباطات روزمره، تشخیص علائم مشکوک را دشوار می دانند. اما می توانید به چنین عامل خطری مانند بیماری های اندام های مختلف بدن که توسط میکروارگانیسم های پاتولوژیک مشروط تحریک می شود توجه کنید.

محلی سازی عفونی تمرکز مهم نیست: می تواند آسیب شناسی ریوی، و اختلالات سیستم اسکلتی عضلانی، و اختلالات گوارشی، و انحراف در کار کبد، غدد ترشح داخلی باشد. گاهی اوقات سایر آسیب شناسی ها می توانند تغییرات روانی منفی را تحریک کنند. در عین حال، ویژگی مشترک این است که بیماری ها نسبتاً راحت می گذرند، اما به تأخیر می افتند و می توانند به سرعت عود کنند. تحقیقاتی که به روشن شدن نقش و اهمیت هر سندرم در شکل گیری ناتوانی کمک می کند، هنوز در پیش است. اما از قبل روشن است که آنها، اگر علت مستقیم انحرافات نباشند، پس زمینه هستند.

بیان مظاهر ناپایداری در نوجوانان بیشتر از کودکان این با یک روان توسعه یافته تر و متمایزتر مرتبط است که در تعدادی از ویژگی ها به روان بزرگسالان نزدیک می شود. اما روانشناسان باید بر مشکل دیگری غلبه کنند: از سن 12 تا 17 سالگی و گاهی کمی بعد، تقریباً در هر موردی بی ثباتی عاطفی رخ می دهد. والدین، اقوام بزرگتر، همکلاسی ها و به طور کلی همه کسانی که با نوجوانان مشکل دار ارتباط برقرار می کنند می توانند در اینجا کمک ارزشمندی ارائه دهند. اولین نشانه ای که به ما اجازه می دهد در مورد بی ثباتی صحبت کنیم، تغییر بیش از حد مکرر و بسیار شدید در خلق و خوی بدون دلیل موجه است.

نمره کمی کاهش یافته در مدرسه ارزیابی منفی توسط همسالان (گذرا گفته می شود) و رویدادهای مشابه می تواند برای مدت طولانی خلق و خو را خراب کند. اما در عین حال، تشویق کافی برای بهبود آن برای مدت طولانی کافی است. نوجوانانی که از نظر عاطفی ناپایدار هستند، اغلب به دلیل سرگرمی‌های خاص «آتش» می‌شوند، اما می‌توانند به سرعت از آنها ناامید شوند. نشانه دیگر شیفتگی به هنرمندان محبوب و افراد خلاق است. این شور و شوق می تواند به بی پروایی برسد.

همه این مظاهر عبارتند از به راحتی در خانواده و در مدرسه قابل توجه است. زیرا نقش تعیین کننده ای در تشخیص زودهنگام دارند. روانشناسان واجد شرایط باید با همه مصاحبه کنند تا فرضیه ناتوانی عاطفی را تأیید یا رد کنند. نوجوانانی که مستعد آن هستند، اگر مورد توجه قرار گیرند و مورد قدردانی قرار گیرند، در خانواده احساس خوبی دارند. اما در یک وضعیت نامطلوب ، باید از ایجاد یک میل ساده برای استقلال به طرد مداوم همه بستگان ترسید.

مسئولیت پذیری افراد صغیر تقریباً به طور کامل ادعاهای رهبری در حلقه های ارتباطی رسمی و غیر رسمی را مستثنی می کند. این نوع شخصیت تظاهرات مشخصه دیگری نیز دارد:

• درک روشنی از بی ثباتی عاطفی و مشکلات مربوط به آن.
• میل به ارائه خود به دیگران بدون "بازکاری" رادیکال، بدون تطبیق با نظر کسی.
• توانایی درک آنچه دیگران در مورد آنها فکر می کنند (از اولین ثانیه های ارتباط).
• یک واکنش کافی به این رابطه (باید آشکارا نشان داده شود).

گاهی اوقات ناپایداری در هم تنیده با تاکید هیستروئید. در همان زمان، درجه معینی از خود محوری آشکار می شود، اما نمایشگری تاکید شده اعمال حذف می شود. توانایی همدلی با دیگران و وابستگی عاطفی به آنها باقی می ماند. در مقابل یک شخصیت کاملاً هیستریک، هیچ ماجراجویی پیچیده و پرانرژی وجود ندارد، میل به جلب توجه مردم به خود به هر قیمتی. به جای ادعای انحصار، رویاهای معمولی صلح و آرامش (از جمله برای دوستان و حلقه نزدیک شما).

باید اشاره کرد که تیپ شخصیتی حساس می تواند سایه سیکلوئید نیز داشته باشد. همانطور که از نام آن پیداست، ویژگی چنین تأکیدی در نوسانات خلقی چرخه ای است. در نتیجه تحقیقات ویژه، انحرافات دیگری از هنجار ممکن است تشخیص داده شود، اگرچه نسبتاً نادر هستند. ممکن است وجود ناتوانی در بزرگسالان را حتی با شرایط همراه فرض کنیم:

• عدم توجه;
• شوک روانی شدید;
• شکست های طولانی مدت و/یا بسیار جدی زندگی.
• نقایص آموزشی را ایجاد کرد.
• اثرات استرس سیستماتیک.

)) هنگام تشخیص، جمع آوری اطلاعات در مورد موارد زیر ضروری است:

• تغییرات در زمینه هورمونی;
• کمبود ویتامین;
• دریافت ناکافی یا بیش از حد عناصر کمیاب مهم برای سیستم عصبی.

پس از پرداختن به ویژگی های کلی و نشانه های مشخصه ناتوانی، اکنون باید دریابید: چگونه در اطراف افراد مستعد به آن رفتار کنیم، چه اشتباهاتی را نمی توان انجام داد. افراد ناپایدار عاطفی می توانند در نوعی افسردگی فرو روند و گاهی اوقات حتی افکار خودکشی را ابراز کنند. اما این خلق و خوی منفی به سرعت می گذرد و بلند کردن زنگ خطر یک بار دیگر نامطلوب است.

درک این نکته مهم است که یک شخصیت ناپایدار در بزرگسالان معمولاً بی فایده است، می تواند از هرگونه بی ادبی و حتی فقط از انتقاد "منفجر شود". خانواده‌ها نیز احتمالاً دارای اقتدارگرایی و تمایل به رسوایی‌ها هستند. تنها چیزی که باقی می ماند نشان دادن مهربانی است. باید از پاسخ خشم و عصبانیت پرهیز کرد، زیرا فقط اوضاع را بدتر می کند. همچنین توصیه می شود گفتگوهای مربوط به موضوعات بسیار ناخوشایند و تحریک آمیز را حذف کنید و به شخصیت ها روی نیاورید.

علل ریشه ای محدود شدن ثبات سیستم عصبی و روان می تواند:

• استرس;
• نقایص ارگانیک مغز و سایر آسیب شناسی های عصبی.
• روان پریشی و روان پریشی.
• ضعف فکر;
• اشتباه در تربیت و بد الگوی والدین، فرزندان بزرگتر.

فقط متخصصان می توانند درمان را انتخاب کنند! مبارزه با ناتوانی ناشی از بار عاطفی توسط روانشناسان انجام می شود. در موارد جدی تر، داروهای آرام بخش، گاهی آرام بخش یا داروهای ضد افسردگی تجویز می شود. آموزش روش‌های واکنش مداوم بدون تعارض، آموزش توجه و اراده به بیماران ضروری است. پیشگیری شامل:

• عادی سازی روابط خانوادگی;
• درمان به موقع و جامع بیماری های جسمی.
• استثناء الگوهای بد;
• به حداقل رساندن استرس، رفع تنش عاطفی.

متخصصان در زمینه روانشناسی توصیه می کنند همیشه در مواقعی که به ناتوانی مشکوک است، یک معاینه کامل انجام دهید. خواب سالم و تغذیه طبیعی، ماساژ آرامش بخش، پیاده روی در هوای تازه بسیار مهم است. هر گونه خوددرمانی غیر قابل قبول است، حتی اگر تشخیص تایید شود. از سوی دیگران، حساسیت و توجه بسیار مهم است. در عین حال، آنها همچنین باید "انسانگرایی" دروغین را رد کنند و به سرعت از آنها کمک بگیرند.

ناتوانی عاطفی چیست، در ویدیوی بعدی ببینید