ویژگی های مقایسه ای آندری و اوستاپ در داستان گوگول "تاراس بولبا": میهن پرستی و سرنوشت غم انگیز برادران
اثر کلاسیک تاراس بولبا تا به امروز شناخته شده و مرتبط است. بیایید ویژگی های شخصیت های اصلی آن را در نظر بگیریم.
در رمان میهن پرستانه N. Gogol، خواننده با گذشته تاریخی قزاق های Zaporizhia آشنا می شود. برای بازتولید قابل اعتماد رویدادهای تاریخی، نویسنده تعداد زیادی از مواد مستند و منابع فولکلور را مطالعه کرد. گوگول به وضوح دوران قهرمانی را توصیف می کند که در آن مردم اوکراین برای ملیت و آزادی خود جنگیدند. شخصیت و آداب و رسوم قزاق های شجاع را تا ریزترین جزئیات نشان می دهد. هر شخصیت اثر «تاراس بلبا» گویا و واقع گرایانه است. اپیزودهای طوفانی هم مملو از عاشقانه و هم درام هستند.
ویژگی های مقایسه ای آندری و اوستاپ
فرمانده کل قزاق و ادامه آینده او در قالب دو پسر به مرکزیت تبدیل می شود. شخصیت های حوادث تاراس بولبا به نمونه ای برای همه قزاق ها تبدیل می شود. جایگاه اصلی زندگی او به خدمت در Zaporizhzhya Sich و رفاه وطن خود اختصاص یافت. او طبق قوانین ارتدکس زندگی می کند و سنت های قزاق را نقض نمی کند. تاراس نمونه ای برای پسرانش می شود و آنها به قزاق های شجاع بزرگ می شوند.
- در جوانی برادران در تصویر دو حوزوی رو به رشد در برابر ما ظاهر می شوند که چهره هایشان زیبایی و جوانی را منعکس می کند. هیکل های بلند و باریک آنها هنوز خطوطی مردانه به دست نیاورده اند. اوستاپ کمی بزرگتر از آندری است و یک هسته درونی دارد. پسر کوچکتر همیشه به مادرش نزدیکتر و نزدیکتر بود.
- برای اوستاپ، مرجع اصلی همیشه پدرش بود. تاراس با دیدن احساساتی بودن پسر کوچکترش، او را «پسر کوچک مامان» خطاب می کند. اوستاپ اجازه نمی دهد پدرش به او بخندد و آماده است تا از ناموس خود دفاع کند. والدین سعی می کنند بهترین ها را به فرزندان خود بدهند و بنابراین هر دو برادر در بورسا تحصیلات یکسانی دریافت می کنند. اگرچه تحصیلات برای سبک زندگی آینده آنها مهم نیست. توصیف مقایسه ای اوستاپ و آندری ایده روشنی از تعلق آنها به دوره های مختلف می دهد.
- آموزش آندری بسیار آسان تر است. در اعمال ناپسند خود همواره از عذاب می پیچد و برمی گرداند.نویسنده بارها بر ظاهر جذاب برادر کوچکتر تأکید می کند و او را قزاق خوش تیپ و سرسخت می نامد. نرمی و ظرافت در رفتار او وجود دارد. او می داند که چگونه با شرایط مختلف سازگار شود و مدبرتر است. آندری دارای حس زیبایی درونی و طعم ظریف است. او مستعد تجربیات عاطفی لطیف است.
- برادر بزرگتر با اکراه زیاد مطالعه می کند. او بارها و بارها از شر پرایمر خلاص می شود و اغلب از روند آموزشی فرار می کند. اوستاپ با داشتن شخصیتی محکم از مجازات والدین نمی ترسد. او تنها پس از آن که تاراس او را تهدید می کند که او را به صومعه ای می فرستد و او را از خدمت در Zaporizhzhya Sich محروم می کند، در تحصیل تلاش می کند.
- اوستاپ هرگز در فعالیت های مشکوک شرکت نمی کرد، اما همیشه از یک هدف شجاعانه دفاع می کرد. او در بازار سهام بسیار مورد احترام همسالان خود است. برخلاف برادر کوچکترش، او متوجه جذابیت های زندگی نمی شود. اوستاپ هم به زیبایی زنانه و هم به طبیعت شکوفا بی تفاوت است. افکار او پر از رویاهای سوء استفاده های قزاق در آینده است.
- در طول تحصیل، برادران به شیوه متفاوتی دست یافتند. چشم انداز، و آنها به سمت اهداف مختلف هدایت می شوند. شخصیت های مخالف به وضوح در موقعیت های مختلف آشکار می شوند. آنها با تشنگی برای سوء استفاده ها، میل به نشان دادن شجاعت و قدرت خود در نبرد با دشمن متحد شده اند. ورود به Zaporizhzhia در ژانویه مرحله جدیدی در زندگی هر دوی آنها است.
میهن پرستی و سرنوشت غم انگیز برادران
اوستاپ بسیار می خواست مانند پدرش باشد. او می خواست همان شهرت و شهرت را به دست آورد. افکار او پر از رویاهای جنگ بود. هیچ چیز بیشتر از این به او علاقه نداشت.
- آندری چندان روی خدمات متمرکز نبود. افکار او درگیر علاقه ی جوانی اش به یک زن لهستانی بود. قلب قزاق پر از خاطرات گرم و شیرین بود. او نمی توانست تجربیات عاطفی خود را با کسی در میان بگذارد، زیرا بلافاصله شرمنده می شد. بالاخره میهن باید در وهله اول باشد.
- قزاق دوست داشت تنها باشد. مناظر خیابانی روح او را آرام می کرد. قلب آندری همیشه برای عشق، درک و شفقت باز است. گوگول طبیعت رمانتیک و یک قزاق شجاع را در یک تصویر ترکیب می کند. کشمکش درونی بین عشق و خدمت وجود دارد.
- در Zaporozhye Sich، برادران بهترین ویژگی های خود را نشان دادند. آنها به دلیل شجاعت و شجاعت، مهارت و شجاعت خود، احترام و شناخت قزاق ها را به دست آوردند. برادران آرزوی رسیدن به اوج در میان بهترین ها را داشتند. تنها سرگرمی آنها در سیچ شورش های قزاق است.
- اوستاپ از اولین روزهای خدمتش ویژگی های رهبری را نشان داد. او همیشه در اعمال خود محتاط است. او با نشان دادن شجاعت، هرگز احتیاط را فراموش نکرد.قزاق همیشه راهی برای خروج از یک وضعیت دشوار پیدا می کرد. احتیاط او بیش از یک بار به نجات جان قزاق ها کمک کرد.
- همیشه رفقای خود را به یاد می آورد که آماده فداکاری برای یک دوست بود. با همه یکسان صحبت می کرد و اظهار لطف می کرد. پدر بی نهایت به دستاوردهای پسرش افتخار می کرد: «اوه، بعداً سرهنگ خوبی می شود!... و یکی که حتی پدرش را با کمربند خفه می کند!». اوستاپ به دلیل ویژگی های قوی خود رئیس اتاق سیگار می شود. قزاق ها اصلاً در کاندیداتوری او شک ندارند و جلساتی برگزار نمی کنند. با وجود سن او، اعمال و استدلال اوستاپ دارای خرد و احتیاط است.
-
<> آندری پر از عواطف و احساسات به نبرد پرواز کرد: «... مانند سگ تازی جوانی دوید، بهترین، سریعترین و جوانترین از همه در جمع...». او با سر در هر نبردی غوطه ور می شد و شجاعت دیوانه کننده ای از خود نشان می داد. به نظر می رسید از هر دعوا لذت می برد. صدای اسلحه برایش مثل موسیقی بود. آندری جذب سلاح و خطر می شود. شجاعت و پشتکار او به بیرون آمدن پیروز از هر نبرد کمک می کند. در اعمال خود، او توسط احساسات هدایت می شود، نه با عقل. پدر نیز نمی توانست از پسر کوچکتر راضی باشد: «و او خوب است - دشمن او را نمی گیرد! - جنگجو! نه اوستاپ، بلکه یک سرباز خوب و خوب نیز هست!".
عشق به یک دختر لهستانی در زندگی برادر کوچکتر سرنوشت ساز شد . معلوم می شود که او در شهری که توسط قزاق ها احاطه شده است، گروگان است. آندری ارتش خود را ترک می کند و به طرف دشمن به طرف محبوب خود می رود. در مواجهه با مردم گرسنه و بی دفاع، یک قزاق نمی تواند کنار بماند. آندری احساسات خود را به بانوی جوان اعتراف می کند و سوگند یاد می کند که تا آخر وفادار و فداکار باشد.
او مسیر زندگی جدیدی را انتخاب می کند و تصمیم مستقل خود را می گیرد. حالا او می خواهد برای رفاه معشوقش مبارزه کند. با گرفتن او تحت حمایت خود، او از گذشته خود چشم پوشی می کند. او دیگر از بدهی قزاق ناراحت نیست، احساسات جوانمردانه بر او چیره شده است.
- گوگول به طور کامل عشق صمیمانه و عمیق آندری را منعکس می کند. اما کلماتی برای دفاع از او پیدا نمی کند. هیچ کس حق چنین ضعفی را ندارد، زیرا بدهی همیشه بالاتر از هر چیز انسانی است.
- تصمیم مستقل قوی او از یک طرف او را خائن و از طرف دیگر قابل احترام می کند. همه نمی توانند چنین شجاعت ناامیدانه ای از خود نشان دهند و به ندای قلب خود عمل کنند. به نام عشق، آندری تمام زندگی خود را خط می کشد و با اصول اخلاقی که پدرش در او نهادینه کرده بود، مخالفت می کند. برای قزاق مهم است که خواسته های خود را تحقق بخشد، نه امیدها و انتظارات تاراس. او از نشان دادن آزادی انتخاب خود و از دست دادن خانواده و دوستان خود برای همیشه ترسی ندارد.
- پس از چنین عملی، آندری عشق را از دست می دهد. و حمایت پدرش. او تاراس را در مقابل تمام ارتش قزاق بی آبرو کرد. پدری پسرش را می بیند که با خونسردی قزاق ها را می کشد و پر از خشم می شود.
- اوستاپ در تمام نبردها به همرزمانش وفادار می ماند. برای او همیشه تقسیم بندی واضح جامعه به دشمنان و دوستان وجود داشت. شادی شخصی کمتر از همه قزاق را آزار می داد. بدهی به میهن همیشه اول است.
- اوستاپ هرگز به فکر خیانت اجازه نمی دهد. اسیر شدن توسط دشمن، تحت خشونت و شکنجه، قدرت و شهامت سکوت را پیدا می کند. اوستاپ در برابر مرگ بی باک است و تا آخرین لحظه حتی یک کلمه به دشمن نمی گوید. قزاق ها سربلند و آرام به محل اعدام می روند. نه در مقابل دشمن و نه در مقابل همرزمان خود خجالت نمی کشند.
- از آغاز تا پایان سفر زندگی خود اوستاپ شجاعت و شجاعت را نشان می دهد و برای رفاه وطن می جنگد. قبل از مرگ، یک قزاق حمایت والدین را احساس می کند. آخرین کلمات تاراس بیانگر احترام و عشق بی حد و حصر به قهرمانش است. پدر تمام مصیبت و درد پسرش را به دوش گرفت. اعدام اوستاپ نمونه ای از ثبات و استحکام در برابر دشمن می شود. تاراس برای مرگ پسرش درگیری نظامی به دشمن می دهد.
- هر دو آندری و اوستاپ سرنوشت خود را انتخاب کردند و هر دو سزاوار درک هستند. هر دو برادر به مرگ بی رحمانه می میرند. اوستاپ به تمام امیدهای پدرش پی برد و شایسته بالاترین احترام بود. آندری با انتخاب یک مسیر خطرناک، مرگ را از پدرش می پذیرد. حتی در آخرین لحظات عمرش هم احساس پشیمانی نمی کند. افکار او متوجه همسر جوانش است. برای او تجربیات قلبی معنای زندگی می شود.
تاراس نتوانست با خیانت پسرش کنار بیاید و جان او را می گیرد. خودش به این ترتیب او سعی می کند تاوان گناه پسرش را در برابر وطن جبران کند. بدهی برای او مهمتر از خانواده است. برادر بزرگتر در موقعیت تاراس شریک است و سعی نمی کند از برادرش دفاع کند. از نظر پدر، خائن شایسته چنین مرگ شرم آور است. تاراس این قدرت را پیدا می کند که خائن را از دلش درآورد و فرصت دفن با افتخار را از او می گیرد. حتی پس از مرگ او، گوگول بر زیبایی آندری تأکید می کند. چهره مردانه رنگ پریده او با ابروهای سیاه تزئین شده است. لباس عزا مکمل جذابیت اوست. حتی در بدن مرده نیز می توان قدرت و قدرت او را دید.
شخصیت های گوگول مملو از میهن پرستی و عشق به سرزمین مادری خود هستند. به عنوان مثال اوستاپ و آندری، می توانید ببینید که چگونه اقوام به دشمنان خونی تبدیل می شوند. هر یک از آنها ارزش های زندگی خود را انتخاب کردند و تا انتها برای آنها جنگیدند.