قدرت بر خود بالاترین قدرت است، بندگی در هوس ها وحشتناک ترین بردگی است
"قدرت بر خود" یعنی "بندگی در هوس های خود" چیست؟ این کار شامل ملاحظات شخصی و نمونه ای از ادبیات است.
این بیانیه متعلق است به L. N. Tolstoy و بر مشکل خودآگاهی و رفتار انسان تأثیر می گذارد. مدیریت افکار، عواطف و اعمال خود و به عبارت دیگر خودکنترلی اساس زندگی اجتماعی افراد و راهی برای برقراری روابط بین فردی است.
"قدرت بر خود" به چه معناست؟
شخصی که در چارچوب نجابت، اخلاق، افکار عمومی محدود شده است، هنوز درجات خاصی از آزادی در اعمال خود دارد. فقط یک شخصیت قوی می تواند زندگی خود را کنترل کند.
- یک فرد ضعیف تحت تأثیر محیط قرار می گیرد و اغلب گروگان اراده شخص دیگری یا نقص خود می شود. چنین افرادی - الکلی ها، معتادان به مواد مخدر، قماربازان، در جستجوی ارضای فوری خواسته ها، زندگی خود را نابود می کنند، با این باور که زندگی می کنند، از آزادی لذت می برند.
- توانایی کنترل خود، مدیریت رفتار خود مطابق با قوانین پذیرفته شده عمومی است. راه های خودکنترلی در فرآیند یادگیری، تعامل اجتماعی شکل می گیرد و در طول زندگی توسعه می یابد. اصول اخلاقی و افکار عمومی، خودآگاهی و اراده فرد از عوامل مهم در شکل گیری شخصیت است.
مفهوم "قدرت بر خود" چیست؟ این توانایی و فرصت انسان برای ابراز و اعمال اراده خود است. در این صورت به معنای خودکنترلی و کنترل خواسته های خود است.
- اشتیاق به چیزی احساس یا تمایلی است که بر همه چیز غلبه دارد. تبعیت از اشتیاق، ناتوانی در کنار آمدن با نقاط ضعف، باعث ایجاد اعتیاد در فرد می شود.
در هر کاری، کسی که بتواند بر خود پیروز شود - تنبلی، حرص، ترس، تلاش برای اجتناب از مسیرهای دشوار - به موفقیت و رضایت درونی دست می یابد. در طول زندگی، فرد باید بهبود یابد و از خود قبلی خود بهتر شود.

نمونه ای از ادبیات
مشکل مبارزه یک شخص با علایق خود در بسیاری از آثار ادبی آشکار شده است. یکی از مهمترین لحظات آنها بحران شخصی درونی قهرمانان است.
رمان کلاسیک روسی F. M. Dostoevsky "جنایت و مکافات" را می توان نمونه بارز اهمیت این موضوع دانست. در طول داستان، تجربیات ذهنی شخصیت اصلی را مشاهده می کنیم.
- در ابتدای رمان، رودیون راسکولنیکف دانش آموز ساده ای است که زندگی نامحسوس و متواضعی دارد، آنچه دارد برای او کافی است. او با تأمل در نیازهای اطرافیان به این ایده میرسد که میتواند زندگی را بر اساس نظریهای که خودش درباره هدف مردم ابداع کرده مدیریت کند.
- قهرمان که از تحقیر و ناتوانی خود در کمک به عزیزان رنج می برد و در اثر فقر و ناتوانی در هم کوبیده شده است، تصمیم به قتل می گیرد. پیر رباخوار به نظر او از غم مردم سود می برد و لایق زندگی نبود.
- پس از ارتکاب جنایت، راسکولنیکف به سقوط اعتقادات خود رسید. او که از کاری که کرده بود عذاب میکشید، از عذاب روحی رنج میبرد و در افسردگی عمیق به سر میبرد. فقط با کمک سونیا مارملادوا توانست بر تناقضات داخلی غلبه کند و در نظرات خود تجدید نظر کند.
- عشق به سونیا راه را برای آشتی با زندگی از طریق احیای خودباوری و جستجوی معنای بیشتر در زندگی برای رودیون باز می کند. پیروزی قهرمان بر خود و اختلافات درونی او ایده اصلی کار است.
در مورد هر شخص، صرف نظر از سن و موقعیت اجتماعی او، کلاسیک را می توان بازنویسی کرد: قدرت بر خود یک قدرت بالاتر نیست، بلکه شادی واقعی است.

اگر یاد گرفتید خود را کنترل کنید، دنیای درون خود را مدیریت کنید، افکار و احساسات را کنترل کنید، ارزیابی های معقولی انجام دهید، تجزیه و تحلیل کنید، نتیجه گیری کنید و به بهبود مداوم ادامه دهید، می توانید آزادی شخصی واقعی و حس هماهنگی با دنیای اطراف خود را پیدا کنید.