کودکان مورد بی مهری: علائم، مشکلات و پیامدهای آینده. چگونه با کودک مورد بی مهری زندگی کنیم: اشتباهات را اصلاح می کنیم تا مشکل را به فرزندان خود منتقل نکنیم

در این مقاله به مشکلات کودکان مورد بی مهری پرداخته می شود.

مدتهاست که بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از مشکلات روانی در اوایل کودکی متولد می شوند.. اشتباهات فاحشی که والدین مرتکب می شوند اغلب بر کیفیت زندگی فرزندانشان در بزرگسالی تأثیر می گذارد. سندرم کودک بی محبت شامل تعدادی از مشکلات است که می تواند منجر به عواقب جبران ناپذیری شود.

کودک مورد بی مهری: تعریف مفهوم

سندرم کودک مورد بی مهری مجموعه ای از علائم است. تمایل فرد به این باور که هیچکس او را دوست ندارد، نمی فهمد و هیچ کس به او نیاز ندارد. در نتیجه ممکن است عقده حقارت، ترس، ناامنی و ترحم به خود ایجاد شود.

• کودکان نسبت به نحوه رفتار والدین خود با آنها بسیار حساس هستند، به خصوص اگر آنها مورد نظر نباشند. این سندرم می تواند به دلیل عدم توجه، محبت و حساسیت، برخی سوء تفاهم از سوی والدین ایجاد شود.
• شخصیت، منش و الگوهای رفتاری یک بزرگسال در سنین پایین شکل می گیرد. به طور دقیق، در دوره از تولد تا 6 سالگی. در این زمان، ساختارهای خاصی از ارتباطات عصبی مسئول عواطف و احساسات در مغز انسان شکل می گیرد. اگر در دوران کودکی مورد توجه قرار نگیرد، این ساختارها به اندازه کافی رشد نخواهند کرد.
  • حتی بیشتر - دانشمندان ادعا می کنند که 95٪ از تعهد ناخودآگاه زندگی آینده و رفتار آن در حدود 80٪ در سن 4 سالگی شکل گرفته است.
• هر بچه ای باید احساس کند که او را دوست دارند، که به او نیاز دارند و نه فقط برای هر شایستگی، بلکه دقیقاً همینطور! چون او هست! اما هر مادری قادر به مراقبت از فرزند خود نیست. والدین به دلایل کاملاً متفاوت در روند تربیت فرزندان خود اشتباهات بسیار زیادی مرتکب می شوند: به دلیل شخصیت سختگیرانه مستبدانه، به دلیل ناتوانی در عشق ورزیدن و نشان دادن احساسات خود، به دلیل مشکلات روانی و غیره
.)
• غالباً فقدان عشق، حتی با وجود همه کالاهای مادی، به ندرت فرصتی برای شاد بودن در زندگی بزرگسالی می دهد. حمایت والدین برای هر فرد، صرف نظر از سن، بسیار مهم است. و بدترین چیز این است که وقتی کودک بزرگ می شود و پدر می شود، ناخودآگاه نمی داند که چگونه با فرزندان خود به درستی رفتار کند. او نمی داند که چگونه باید تربیت لازم را انجام دهد. به نظر می رسد یک دایره بسته است که باید آن را بشکنید!

کودک مورد بی مهری: علائم اصلی - عدم توجه والدین به چه چیزی منجر می شود؟

متأسفانه، به عنوان یک بزرگسال، این علائم عدم علاقه به معنای واقعی کلمه آشکار می شود. فقط این است که همه بزرگسالان نمی توانند به آنها توجه کنند. و حتی کمتر - اقداماتی را برای اصلاح چیزی در زندگی خود و بنابراین - در زندگی فرزند خود انجام دهید. و همچنین ارزش توجه ویژه به عواقب احتمالی همه والدین پرمشغله را دارد!

نشانه‌های اصلی یک کودک مورد بی مهری:

• انتظار حیله از دیگران. به عبارت دیگر بی اعتمادی ساده است. این به دلیل سرزنش های مداوم، دوری بستگان و حتی بدتر از آن، از فریادها و رسوایی ها در خانواده و محیط اتفاق می افتد. کودک باید احساس امنیت کند و فقط حمایت عاطفی مثبت از بستگان دریافت کند. بنابراین، بسیار مهم است که کودک از دوران کودکی فقط توسط افراد مناسب و متعادل احاطه شود که اعتماد و حمایت خود را به طور دائم ابراز می کنند! به بیان ساده تر -والدین باید اعتماد را آموزش دهند و ایمنی را نشان دهند!
• نارضایتی در زندگی شخصی. کودکان مورد بی مهری اغلب نمی توانند خانواده ای مستحکم بسازند زیرا دائماً در تلاش هستند تا به شریک زندگی خود ثابت کنند که خوب هستند. و آنها می توانند آن را به روش های مختلف بیان کنند، اما همیشه به نیازها، علایق و راحتی دیگران خم می شوند. یعنی هر کاری می کنند تا به سادگی دوست داشته شوند. ناگفته نماند که نیمه دیگر احساس از خودگذشتگی کامل می کند و می تواند در هر زمانی از آن بهره ببرد.
  • این دیگر در مورد عشق یا احساسات نیست، بلکه بیشتر در مورد راحتی است. به هر حال، چنین افرادی را می توان به راحتی دستکاری و استفاده کرد.نه به ندرت، مواردی وجود دارد که کودکی که دوستش نداشته باشد شروع به تغییر شریک زندگی خود می کند، گویی این عشق را تکه تکه جمع می کند. برای ایجاد یک رابطه واقعا قوی و طولانی مدت، تنها در صورتی از آن خارج شوید که فرد یاد بگیرد که واقعاً خود را دوست داشته باشد و از خود قدردانی کند.

• عوارض - بیشتر بیماری ها به عدم تعادل روانی مربوط می شوند. ریشه هر بیماری از دوران کودکی بر اساس خاک عصبی است.
• افرادی که در دوران کودکی فاقد عشق و درک بودند اغلب در آن "گیر" می کنند. کار برای آنها دشوار است زیرا می خواهند توجه و محبت والدین را دریافت کنند. به طرز متناقضی، بسیاری از افراد مورد بی مهری تا پایان عمر تنها می مانند و به والدین خود وابسته می شوند و امیدوارند همان دوران کودکی را که هر کودکی آرزوی آن را دارد به دست آورند.آنها اغلب رفتار غیراخلاقی دارند و از اعتیاد (سیگار، الکل، مواد مخدر) رنج می برند. همه این عادات از بی حوصلگی و بیکاری که بچه ها اغلب انجام می دهند، زاده می شوند.
• مشکلات ارتباطی. در صورتی به وجود می‌آید که کودک کاملاً کفش پوشیده شده باشد، لباس بپوشد، تغذیه شود و به معنای واقعی کلمه همه چیز به او داده شود، اما فقط از نظر مادی. در عین حال کودک ارتباط معنوی با والدین خود احساس نمی کرد. در آینده، چنین کودکی منحصراً بر روی کالاهای مادی تمرکز خواهد کرد. اما بیان احساسات و درک دیگران برای او بسیار دشوار خواهد بود. از این رو مشکلات ارتباطی، البته اگر مربوط به درآمد و سایر مهارت های حرفه ای نباشد، به وجود می آید.
• میل به فرار از "لانه والدین". اغلب، چنین افرادی به دنبال این هستند که تا حد امکان از شهر خود دور شوند و سعی می کنند تا حد امکان از ارتباط با اقوام خودداری کنند.
• مشکلات در ایجاد احساس ارزشمندی در ترس بیش از حد از اشتباه بیان می شود. به همین دلیل است که بسیاری از افراد موفق قادر به تحقق بخشیدن به پتانسیل خود نیستند، زیرا در دوران کودکی آنها به سادگی از گرمای والدین کافی برخوردار نبودند.
• نفرت از تمام جهان. این گونه افراد ناخودآگاه معتقدند که تمام دنیا مقصر بی مهری کودک است! و بین آنچه یک شخص در کودکی می خواست به دست آورد و آنچه در زندگی واقعی به دست آورد، شکاف بزرگی شکل گرفته است. بنابراین، کودک مورد بی مهری پنهانی از تمام دنیا متنفر است، که به سادگی او را به عنوان یک فرد از درون نابود می کند.

رابطه علت و معلولی ارتباط کودک مورد بی مهری و بیان آینده او

• "برآمدگی" اصلی همه مشکلات عزت نفس پایین است، که با کمک والدینی که به نوبه خود به کودک یاد ندادند که خودش را دوست داشته باشد. عزت نفس تا حد زیادی بر اعتماد به نفس تأثیر می گذارد. در غیاب آن، شخص از خواسته های واقعی خود برای ورود به دانشگاه مورد نظر، گرفتن موقعیت خوب با حقوق بالا و غیره مسدود می شود. از هر چیز بزرگتر. مردی که معتقد است نمی تواند با یک کار دشوارتر کنار بیاید، راه "آسان تر" را انتخاب می کند.
• عدم اطمینان برابر است با شکست در زندگی و انباشت مشکلات. افرادی که در دوران کودکی عشق کافی نداشتند شبیه گلوله برفی هستند که مشکلات یکی پس از دیگری به آن می چسبند. این تصور به وجود می‌آید که همه چیز بر ضد آنهاست. در واقع، همه چیز در سطح ناخودآگاه اتفاق می افتد، اگر از اوایل کودکی به فرد گفته شود که همه کارها را اشتباه انجام می دهد، زندگی در هر شرایط سختی تصمیمات اشتباه می گیرد. و نه به این دلیل که این تصمیمات اشتباه است - این مشکل در ذهن اوست. در اینجاشایسته است به قدرت خود پیشنهادی و همان پیشنهاد سخنان مردم بومی توجه شود!
• همچنین، عزت نفس پایین در تلاش برای «شایسته بودن» ظاهر می شود، اگرچه در عین حال فرد در هیچ کاری موفق نمی شود. او سعی می کند جلوی همه خوب باشد و وقتی احساس شکست می کند حتی بیشتر در درون خود فرو می رود. چنین فردی می ترسد اشتباه کند، کسی را دوست نداشته باشد و همیشه از توانایی های خود مطمئن نیست. حتی اگر نشان داده نشود، ناامنی همیشه در اعماق وجود دارد. و غم انگیزترین نکته –خودش را باور ندارد!

• عزت نفس پایین باعث افزایش ترحم برای خود می شود. کودک می تواند فکر کند که اگر او را دوست نداشته باشند، پس سزاوار آن است. و در سطح ناخودآگاه، او می خواهد مورد ترحم قرار گیرد. یعنیبه جای محبت از دیگران حداقل ترحم دریافت کند.این بر زندگی خانوادگی تأثیر می گذارد.
  • به عنوان مثال، اگر زنی از مادرش عشق دریافت نکرده باشد، دقیقاً برعکس رفتار خواهد کرد - او یک مادر و همسر فوق العاده خواهد شد. اما برای شوهرش متاسف خواهد شد! بنابراین، عزت نفس خود را افزایش دهید. چون برای عشق ترحم می کند! اما اگر نقاب یک زن خانه دار دلسوز را بردارید، فقط اندوه و بی احترامی به شوهرتان باقی می ماند.
• ناراحتی روانی به وجود می آید. حتی اگر انسان همه چیز را در زندگی داشته باشد، به ویژه از نظر مادی، باز هم درد و اضطراب روحی را احساس می کند. چنین افرادی کاملاً آسیب پذیر هستند و حساسیت آنها به استرس افزایش یافته است، آنها به معنای واقعی کلمه از هر چیز کوچکی ناراحت می شوند. همچنین، افرادی که در دوران کودکی مورد بی مهری قرار گرفتندبه دلیل کمبود سروتونین به افسردگی طولانی مدت می افتند.
• الگویی نیز وجود دارد: شخصی که برای خود متاسف است شریکی را جذب می کند که او نیز باعث ترحم می شود. به عنوان مثال، چرا یک زن همیشه به الکلی ها برخورد می کند؟ زیرا در سطح ناخودآگاه، مثلاً برای پدرش احساس ترحم می کند. به علاوه، برنامه - "من لایق بهتر نیستم" گنجانده شده است!

مهم: الگوی زیر اغلب مشاهده می شود - مردان، پسرانی که در دوران کودکی مورد محبت و توجه والدین خود قرار نگرفته اند، اغلب از مسیری پیروی می کنند. تخریب. یعنی اینها مواد مخدر، ضرب و شتم و حتی زندان است. از سوی دیگر، زنان بیشتر احتمال دارد که از طریق خود تخریبی بگذرند - این یک ازدواج ناموفق است، میل به آوردن همیشه "نمره خوب" برای مادرشان حتی در بزرگسالی، یا بیماری های جدی است. فقط برای جلب توجه و محبت حداقل در بزرگسالی از عزیزترین و محبوب ترین والدین!

چگونه با کودکی که دوستش نداریم زندگی کنیم: اشتباهات را اصلاح می کنیم تا مشکل را به فرزندانمان منتقل نکنیم

بسیاری از مردم تصاویری را احساس می کنند که در دوران کودکی عمیق متولد شده اند. هر فردی منحصر به فرد است و به جلوه ای کاملاً متفاوت از عشق و توجه عزیزان خود نیاز دارد. همه ما متفاوت هستیم و دنیای اطراف خود را متفاوت درک می کنیم. اما در هر صورت، هر یک از ما تا حدی محبت و درک والدین را دریافت نکردیم. کنار آمدن با رنج و درد روحی کاملاً ممکن است، اگرچه نیاز به اصلاح روانی دارد. این فرآیند بسته به عمق مشکل ممکن است روزها، هفته ها یا حتی ماه ها طول بکشد، بنابراین ارزش آن را دارد که صبر و استقامت داشته باشید.

برای شروع، باید واقعاً عمق آسیب روانی را درک کرده و بپذیرید. سعی کنید آن را رها کنید و آن را به عنوان یک آزمون مناسب زندگی بپذیرید. در واقع سرنوشت شما فقط در دستان شماست. اگر روی مشکل فکر کنید، تمام زندگی شما صرفاً در رنج و عذاب، سرزنش والدین خود و غیره خواهد گذشت. تغییر گذشته یا حتی آموزش مجدد والدین، تغییر نگرش آنها نسبت به شما بسیار دشوارتر از تغییر نگرش خود است. نگرش به وضعیت

1. برای شروع کار با یک مشکل، باید آن را پیدا کنید. به عنوان مثال، زن اغلب شکایت می کند که شوهر بیش از حد به نظر مادرش وابسته است، به عبارت دیگر، او به سادگی یک «پسر مامان» است. مردم اغلب متوجه چنین محبتی نمی شوند، اما مستقیماً به کمبود عشق در دوران کودکی بستگی دارد. همانطور که یک فرد برای رسیدن به این هدف تلاش می کند، در حال حاضر بالغ شده است. نکته اصلی این است که خود شخص به این موضوع پی می برد و دلایل دلبستگی و وابستگی "عجیب" به نظر عزیزان را درک می کند.
2. تکنیک زیر به کار با تصاویر کمک می کند: روی یک تکه کاغذ بنویسید که از دست والدین خود عصبانی هستید و توضیح دهید که دوست دارید آنها در موردی خاص چه واکنشی نشان دهند. موقعیت. شاید بتوانید متوجه شوید که دقیقاً به چه چیزی نیاز دارید و همچنین بفهمید که چرا والدین شما این کار را کردند. این به نوبه خود به شما این امکان را می دهد که از رنجش و ناراحتی خلاص شوید.
3. تصاویر ذهنی را از طریق انفجار احساسات تغییر دهید. یعنی این هر راه خروج از آدرنالین و پرخاشگری است - زدن بالش، پاره کردن کاغذ، ضربه زدن به مرغ با چکش و غیره. اتفاقاً مرغ تنباکو بر اساس این اصل تهیه می شود. بنابراین شام را نیز آماده خواهید کرد. اما به کنار شوخی، نکته اصلی این است که در فرآیند "درمانی" احساساتی را که می خواهید از آنها خلاص شوید را احساس می کنید.
4. یاد بگیرید که خودتان را ستایش کنید و دوست بدارید! هر روز برخیز و در مقابل آینه کلمات پیش پا افتاده ای بگو. مثلاً «من مدیریت خواهم کرد»، «من بهترم» یا «موفق خواهم شد». ما همچنین خواندن مطالب ما را توصیه می کنیم "چگونه یاد بگیریم خود را قدر بدانیم و به خود احترام بگذاریم؟".
5. و البته، در حالت ایده آل، یک شریک زندگی پیدا کنید که صمیمانه شما را دوست داشته باشد و از شما حمایت کند، و همین طور!

مهم: اگر شما به عنوان یک شفا دهنده برای یک کودک بزرگسال مورد بی مهری عمل می کنید، باید یک قانون مهم را به خاطر بسپارید - هرگز دروغ نگویید! چنین افرادی از نظر اعتماد بسیار آسیب پذیر هستند! و همیشه سعی کنید تا حد امکان با دقت و درک خود جذب کنید و هرگز فشار نیاورید. درک کنید و کمی صبر کنید. حتی یک گل پژمرده هم اگر از آن مراقبت کنید شکوفا می شود!

به مرور زمان به سندرم بیزاری در کودک، نوجوان توجه کنید!

کمبود عشق در کودکان را می توان در سنین پایین تشخیص داد. علائم اصلی بیزاری در همه افراد به روش های مختلفی ظاهر می شود. اما به محض اینکه کودک شروع به «ورود» به زندگی آگاهانه کرد، ارزش توجه به تغییرات رفتاری کودک را دارد:

• مشکلات حافظه و توجه کودک
]
• یکی از بچه ها می تواند در خود عقب نشینی کند و در سکوت رنج بکشد، در حالی که دیگری می تواند از هر نظر توجه را به خود جلب کند، "زیانی بکند"، نافرمانی کند و غیره.
• شک به خود در حال حاضر نشان داده شده است. کودکان با مشکلاتی مواجه می شوند، اغلب توسط همسالان خود آزرده خاطر می شوند و خود آنها را دوست ندارند، خود را نمی پذیرند
• ممکن است کودک تمایلات جنسی خود را نپذیرد
• وجود دارد. کاهش انگیزه، بی میلی به یادگیری زیرا منطقی نیست
• اغلب قوانین رفتار و هنجارهای اجتماعی را نقض می کند
• اغلب تهمت می زند و شکایت می کند، حتی در مورد بی ضررترین چیزهای کوچک
• برقراری ارتباط با کودک و رابطه اعتماد برای شما بسیار دشوار است.

1. در نوجوانی، مشکل در رفتار خود را نشان می دهد: طغیان خشم و عصبانیت، پرخاشگری و نافرمانی آشکار، خشم. نوجوانان اغلب بیرون می روند، جایی که دوستانشان بیشتر از نزدیک ترین افراد درک می کنند. زیرا والدین برای فرزند مرجع نیستند.
2. مواردی از تجلی بی محبتی به شکل دیگری وجود دارد: کودک بیش از حد خجالتی، ترسو و کاملاً غیر تماسی است.

سندرم کودک بی محبت یک مشکل نسبتاً پیچیده است که گاهی اوقات حل مستقل آن بسیار دشوار است. در صورت مشاهده علائم هشدار دهنده، بهتر است با متخصص (روانشناس کودک) مشورت کنید. شما باید بدون معطلی مشکل را حل کنید، زیرا یک فرد تمام تصاویر و مشکلات دوران کودکی را به بزرگسالی منتقل می کند.

چگونه به فرزند خود کمک کنیم که محبوبیت نداشته باشد - ما اشتباهات خود را از بین می بریم!

برای جلوگیری از مشکلات مشابه با فرزندان، لازم است آنچه را که به آنها می دهید به درستی بیان کنید - این مراقبت و حضانت شماست. متأسفانه، هیچ روانشناسی نمی تواند توضیح دهد که چگونه باید کودکان را به درستی تربیت کرد تا از تمام توهین ها و آسیب های دوران کودکی جلوگیری شود. اما چند توصیه وجود دارد که به ما امکان می‌دهد پایه درست و محکمی برای زندگی آینده فرزندانمان بگذاریم:

• هر روز توجه و مهربانی را نشان می‌دهد. مهم نیست که چقدر مشغله دارید، حداقل 20-30 دقیقه را برای ارتباط با فرزند خود اختصاص دهید. پول را با اسباب بازی پرداخت نکنید، زحمت شستشوی پنجره را نداشته باشید. و با هم کار را انجام دهید و پیاده روی کنید. به عنوان یک اشاره کوچک -به یاد داشته باشید که وقتی والدینتان توجه لازم را به شما نمی کردند چه احساسی داشتید!
• همیشه کودکان را حتی برای شایستگی های جزئی تحسین می کنند. اعتماد و حمایت والدین سه رکنی است که زندگی آینده کودک بر آن خواهد بود. این به هیچ وجه اغراق آمیز نیست.اگر کسى به خويشاوندانش نياز نداشته باشد، نيازى به کسى نخواهد داشت، حتى خود او!
• در صورت شکست یا جراحت، کاپوستی - دهان را بست و نوزاد را در آغوش گرفت! همانطور که اغلب در کشور ما اتفاق می افتد - کودک افتاد، به خود ضربه زد و مادر فریاد می زد که شلوارش کثیف است. اما او همچنین می تواند برای این واقعیت که بچه افتاده است! خواندن آن خنده دار است، اما در واقعیت، در بیشتر موارد، این چیزی است که اتفاق می افتد.
• محیطی سالم برای رشد کودکان ایجاد کنید، سعی کنید همیشه با آنها مثبت و خلق و خوی خوب رفتار کنید. به طور کلی، به یاد داشته باشید - هنگامی که نوزاد وارد اتاق شما می شود یا به خانه می آید،باید لبخندی بر لب شما ببیند!
• اگر افسرده یا بد خلق هستید، همه چیزهای منفی را از فرزندان خود بیرون نکنید. بهتر است کناره گیری کنید و تنها باشید. کنترل احساسات در حالت عصبانیت دشوار است، اما موثرترین راه خروج این است که دلیل واقعی عصبانیت خود را بپذیرید. به هر حال، شما می توانید در مورد کنترل خشم در مقاله ما "چگونه یاد بگیریم خشم خود را کنترل کنیم؟" بخوانید.
• حداقل 8 بار در روز کودک را در آغوش بگیرید. و چند بار بگو چقدر او را دوست داري! و هرگز فراموش نکنید برای هر کمکی از کودک تشکر کنید. و البته -اینکه گاهی از فرزندتان راهنمایی بخواهید یا تجربیات خود را به اشتراک بگذارید، ضرری ندارد.​​

همچنین قابل ذکر است که چرا اصلاً بیزاری از کودکان وجود دارد؟

• اغلب مادر به عنوان دو والدین عمل می کند. و اکنون کار تمام انرژی و زمانی را می گیرد که باید به گفتگو با کودک اختصاص داده شود. این لزوماً یک خانواده ناقص نیست، بلکه می تواند فقط یک مادر شغلی باشد.
• کمی ادامه مشکل قبلی - رشوه. خرید تبلت برای او و دانلود بازی آسان تر از این است که بنشینیم و آزمایش های جالب و آموزشی را با هم ترتیب دهیم.
• بدترین زمانی است که کودک ناخواسته باشد یا پس از طلاق چنین شده باشد.یک کودک بی گناه تاوان اشتباهات شما را می دهد!
• بی احتیاطی یا ناتوانی مادر/پدر در ابراز عشق. در اینجا یک تقسیم وجود دارد:
  • والدین طلاق گرفتند و مادر به شنا رایگان رفت. اما به طوری که او کاملاً کودک را فراموش کرد.
  • حتی بدتر از آن است که فرزندان به پدربزرگ و مادربزرگ تحویل داده شوند. کودک احساس می کند رها شده و بی فایده است.
  • مادر دوست دارد. اما او عشق خود را به چیزهای تمیز، شیرینی زنجبیلی تازه برای صبحانه ابراز می کند، اما فراموش می کند که بغل کند.و باور کنید که کودک به عقیمی اطراف خود و تمیزی لباس هایش اهمیت نمی دهد - او نه به یک مادر ایده آل، بلکه به یک مادر شاد نیاز دارد!

• گاهی اوقات والدین کودک را به پس‌زمینه هل می‌دهند، به‌ویژه زمانی که شخصی وجود دارد که توجه بیشتری به خودش می‌طلبد. و این همیشه یک کودک کوچکتر نیست، بلکه یک مادربزرگ دروغگو است. و در مورد حسادت بین فرزندان توصیه می کنیم مقاله "در صورت حسادت فرزند بزرگتر نسبت به کوچکتر چه کنیم؟" را مرور کنید.
• مادر اغلب به عنوان تنبیه کودک را از عشق خود محروم می کند. یک تروما پیچیده بوجود می آید - عشق، به نظر می رسد، می تواند از بین برود! علاوه بر این، نزدیک ترین فرد می تواند گران ترین را انتخاب کند.
• و البته دعواهای جلوی کودکان همیشه نه به بهترین شکل، نه تنها بر روح و روان کودک، بلکه در زندگی آینده نیز منعکس می شود!دیگر خبری از تنبیه بدنی برای یک جنایت نیست - شکاف بی اعتمادی و بیزاری بین شما را می شکند!
• اما، فراموش نکنید که دوربینی نیز نتایج خوبی به همراه نخواهد داشت. ضامن سعادت در خانواده و رشد کامل کودک رابطه هماهنگ با تفاهم بین اعضای خانواده است. باید با کودک مثل هم رفتار کرد، در عین حال نگران نباشید که چیزی را متوجه نمی شود.

سلامت روانی فرد جزء لاینفک وجود اوست و به طور کلی کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. سندرم کودک بی محبت یکی از علل اصلی اختلالات روانی در جوانان محسوب می شود. و در اولین علائم، باید بلافاصله اقداماتی را انجام دهید که به جلوگیری از تعدادی از مشکلات در آینده کمک می کند.

ویدئو: نادیده گرفتن کودکان یا کودک مورد بی مهری