«افلاطون دوست من است، اما حقیقت گرانتر است»: مؤلف، محتوا، نمونه هایی از ادبیات
در این مبحث به تألیف و معنای قول «افلاطون دوست من است» می پردازیم. اما حقیقت گران تر است."
فیلسوفان افسانه ای یونان باستان ایده ها، آثار، افکار و عبارات عجیب و غریب بسیاری را به جهان عرضه کردند که طراوت و ارتباط خود را تا به امروز از دست نداده اند. یکی از این جملات این است که "افلاطون دوست من است، اما حقیقت گران تر است." اما گاهی داستان حرف های اولیه نویسنده را تحریف یا اشتباه می کند. و خود ما هم می توانیم یک عبارت معتبر را اشتباه تفسیر کنیم. بنابراین، ما پیشنهاد می کنیم که بیان را با جزئیات بیشتری تجزیه و تحلیل کنید.
چه کسی عبارت "افلاطون دوست من است، اما حقیقت گران تر است" را گفته است؟
یک عبارت با معنای عمیق تاریخچه جالبی از توسعه خود دارد. اما این همان چیزی است که در تألیف عبارت «افلاطون دوست من است، اما حقیقت گرانتر است» سردرگمی خاصی ایجاد کرد. بنابراین، بیایید در مورد همه چیز به ترتیب صحبت کنیم. و برای درک، باید به تاریخچه توسعه یک عبارت استاندارد از قبل شیرجه بزنید.
- نقش اصلی در فلسفه متعلق به سقراط است که هنوز هم بزرگترین حکیم تاریخ بشریت به شمار می رود. قبل از او، فلسفه را علمی می دانستند که به مطالعه طبیعت و جهان پیرامون می پرداخت. و سقراط اولین کسی بود که به بررسی شخصیت انسان، روح، مسائل اخلاقی و اخلاقی و نیز مسائل اجتماعی توجه کرد.
-
و کلمه منتقل شده به صورت شفاهی زندگی می کند و در ناخودآگاه نهاده می شود.و به همین دلیل است که آنچه را می توان روی کاغذ نوشت اهمیت بیشتری دارد. عقاید او به لطف آثار شاگردانش افلاطون و گزنفون به ما رسید، اگرچه در تفسیر و برداشت یکسان با هم تفاوتی ندارند.

- این سقراط بود که صاحب افسانه عبارت: "افلاطون دوست من است، اما حقیقت گران تر است." درست است، در قالب کمی تغییر یافته است. و این عبارت چیزی بیش از یک قصیده است. موضوع بسیار مهم و عمیقی را برای قضاوت بشریت مطرح می کند - اینکه بین دو چیز چه چیزی باید انتخاب شود. و اغلب ایمان به اقتدار یک معلم و ایمان به حقیقت مطرح می شود.
- سقراط در طول زندگی و مرگ خود به این سؤال پاسخ داد. او که در برابر شاگردان و شنوندگان داوطلب سخنرانی می کرد، اکیداً به آنها توصیه کرد که به شخصیت های مرجع، از جمله خودش، نگاه نکنند. و در دفاع از عقیده خود تا آخر برود، اگر سؤال مربوط به حق و حقیقت باشد."حقیقت از هر مقامی گرانتر است!" - گفت سقراط.
- سقراط بزرگ به جرم فساد در جوانان محکوم و به اعدام محکوم شد. و این با این واقعیت بیان می شد که او به وجود خدایان اعتقاد نداشت ، او شیطان را موعظه می کرد و او را صدای درونی خود می خواند ، که او را به افکار و اعمال تحریک می کند ، که سقراط آن را پیام های الهی می دانست.
- در محاکمه، سقراط گفت که او عدالت حکم را نمی پذیرد. به هر حال ایشان برای فعالیت های آموزشی و آموزشی شایسته انواع و اقسام افتخارات است. او که به اعدام محکوم شده بود، نمی خواست از زندان فرار کند. و او از اجرای حکم اعدام با کمک یک جلاد خودداری کرد و ترجیح داد خودش زهر را بنوشد و حتی یک جمله از خودش به عنوان میراث باقی نگذاشت.
- افلاطون فیلسوف یونان باستان، که شاگرد سقراط بود، در اثر خود "فایدون" در مورد آخرین ساعات صحبت کرد. زندگی سقراط و گفتگوی او با دوستان قبل از اعدام. از آنجا متوجه شدیم که سقراط قبل از مصرف زهر، عبارت درخشان خود را با نسخه ای کمی متفاوت تکرار کرده است: «به دنبال من، کمتر به سقراط فکر کن و بیشتر به حقیقت».

- قبلاً شاگرد افلاطون - ارسطو، نظر استاد خود را ادامه داد. او همچنین نوشته است که دوستان ما هرچقدر هم که عزیز باشند، حقیقت اولیه است. و این اوست که باید انتخاب شود، حتی زمانی که انتخاب غیرممکن به نظر می رسد. بالاخره این وظیفه ماست!
- مارتین لوتر، متکلم قرون وسطایی، پس از مشخص کردن دوستان، این سخن را ادامه داد . او از اسامی افلاطون و سقراط استفاده کرد، «اما حقیقت باید ترجیح داده شود».
- همچنین این عبارت در معروف م. سروانتس که توسط دن کیشوت او در قسمت دوم رمان بیان شده است، یافت می شود. و برخی به اشتباه معتقدند که از آنجاست که وارد زندگی ما شده است. اما سروانتس به سادگی حکمت فیلسوف باستان را به زبان اسپانیایی تکرار کرد - "Amicus Plato, sed magis arnica Veritas."

معنای قول "افلاطون است. دوست من، اما حقیقت گرانتر است»: نمونه هایی از ادبیات
- اما هر چه باشد، استفاده از این ضرب المثل در زمان ما نیست. معنای دوگانه دارند - همیشه لازم است حقیقت را انتخاب کنید! این در مورد هر شرایط زندگی یا روابط انسانی صدق می کند.
- تنها حقیقت و عینیت مبنای انتخاب درست و وجدان پاک است. تلاش برای حفظ روابط دوستانه با قربانی کردن حقیقت هرگز باعث شادی و آرامش نمی شود. این زیرمتن است که در این عبارت نهفته است و در هر بحث و مناقشه ای در این موضوع بجاست از آن استفاده شود.
- اجازه دهید یک مثال بسیار واضح ارائه دهیم. در رمان شگفت انگیز Dudyntsev "لباس سفید"، که بر اساس رویدادهای واقعی در محیط دانشمندان ژنتیک سال های پس از جنگ، این موضوع بسیار واضح آشکار شده است.
- با توجه به داستان رمان، برخی از دانشمندان در تلاش هستند تا از خواسته های پوچ دولت جدید، سرکوب، تقبیح همکاران در جهت منافع شخصی خود، ترویج نظریه های شبه علمی و... استفاده کنند. تصاحب اکتشافات دیگران
- کسی می ترسد با آن روبرو شود و از حقیقت دفاع کند و خود را با موقعیت تطبیق دهد. اما چنین قهرمانی نیز وجود دارد که سعی می کند با پاراگون ها مبارزه کند و سعی می کند حقیقت را به همکاران خود منتقل کند. و او حتی از خطری که بر سر اوست نمی ترسد.
- دژکین، قهرمان رمان، نمی تواند خودسری را در علم تحمل کند. بنابراین، او با انتقال ارزشمندترین اطلاعات به همکاران غربی خود، مؤسسه را ترک می کند. و سپس سالها تا زمان مرگش، استالین در زیر زمین زندگی کرد، بدون تمام امتیازات زندگی. بهای حقیقت گاهی اینقدر است!

- طرح مشابهی در بسیاری از آثار و فیلم ها تکرار شده است. به عنوان مثال، Honoré de Balzac در اثر "Country Ball" این عبارت را کمی برای ملت تعبیر کرد. آنها از عبارتی استفاده می کنند A. Hertsyn, Art. بلینسکی، او. آپتکمن و نویسندگان دیگر.
- گاهی اوقات زمانی اتفاق میافتد که دوست صمیمی کسی مرتکب جنایت شدید میشود و شخصی که شاهد این امر است، با یک انتخاب مواجه میشود. یعنی چشم خود را بر آن ببندید یا حقیقت را ترجیح دهید - این عبارت نیز اغلب ذکر می شود. قرن ها گذشته است و برای بسیاری از ما در انتخاب زندگی دشوار تعیین کننده شده است. اگر میتوانست به شعاری برای همه بشریت تبدیل شود، میتوانستیم در دنیایی زیبا و شاد زندگی کنیم که در آن خیر بر شر پیروز شود.
همانطور که می بینیم، سخنان نویسنده شفاهی سقراط به سرعت "برداشت" و به توده ها منتقل شد. افلاطون سخنان معلم خود را یادداشت کرد و از این طریق کمی گیج شد. از این گذشته، برای اولین بار چنین بیانی در آثار او استفاده شد. اما فیلسوفان زیر با ایجاد چنین قصیده ای چند صد ساله و جهانی کمک کردند که درسی واقعی به ما می دهد!