چه نوع خیانت وحشتناک ترین است: استدلال برای کار، نمونه هایی از ادبیات برای EDI
موضوع خیانت در زندگی - افکار خود و نمونه هایی از ادبیات.
متاسفانه ، هر فردی در زندگی خود با خیانت روبرو می شود. آنها می توانند به یک دوست یا عاشق، به میهن یا اصول اخلاقی خود خیانت کنند.
کدام خیانت سخت ترین است؟
گاهی اوقات درک اینکه به شما خیانت شده است بدتر از مرگ است - زیرا در اصل مرگ معنوی است، زمانی که اعتماد و صمیمیت بین مردم از بین می رود. فقط افراد نزدیک می توانند تقلب کنند - ما به نظرات خود به افراد خارجی اعتماد نداریم و از آنها انتظار حمایت نداریم. اما کسانی که به ما نزدیک هستند و از امیدها، نگرانیها و ترسهای ما میدانند، میتوانند در یک لحظه آن را با یک حرف یا عمل اشتباه پاک کنند.
به نظر من، وحشتناک ترین خیانت، پستی نسبت به عزیزی است که کاملاً به شما اعتماد کرده است. فرقی نمی کند یک دوست یا یکی از عزیزان خیانت کرده باشد - خیانت ترسناک است زیرا مردم در روابط خود تجدید نظر می کنند و اغلب متوجه می شوند که برای مدت طولانی فریب خورده اند، کلمات غیر صادقانه بودند و وعده ها پوچ بودند. این درد واقعاً شدیدی را به همراه دارد - وقتی هر چیزی که به آن اعتقاد داشتید از بین می رود، حمایت و پایه اخلاقی را از دست می دهید.
گاهی اوقات بازیابی از چنین ضربه ای بسیار دشوار است. حتی بعداً، وقتی کینه و ناامیدی فروکش کرد، اعتماد دوباره به کسی آسان نیست. ترس از فریب دیگری، ناخودآگاه میل روح را مقید می کند، انسان را در ارتباط محتاط و سردتر می کند.
- فریب می تواند متفاوت باشد - گاهی اوقات از ترس توهین به عزیزان حقیقت را نمی گوییم. اما اگر کسی عمداً از امانت شخصی برای اهداف خود استفاده کند، به کمک او نیامد یا انگیزه و اعمال واقعی خود را برای مدت طولانی پنهان کند، به این می گویند خیانت.
- روابط بین افراد در طول زمان تغییر می کند، علایق از بین می روند، احساسات محو می شوند، اهداف و خواسته های جدید ظاهر می شوند. مهم است که با یک عزیز صریح باشید و منتظر یک لحظه مطلوب نباشید. فریب همچنان آشکار خواهد شد، اما درد حقیقت دیرهنگام بسیار شدیدتر خواهد بود.
خائن ذاتاً مردی ضعیف و ترسو است که به انگیزه طمع، ترس یا میل به قیام نمی تواند آشکارا احساسات خود را بیان کند، اما نمی داند چگونه. برای رسیدن به اهداف به شیوه ای آبرومندانه

مضمون خیانت در آثار ادبی
مشکل خیانت همیشه در زندگی مردم وجود دارد و در بسیاری از آثار ادبی منعکس شده است.
- نمایشنامه A. Ostrovsky "طوفان" تراژدی کاترینا را نشان می دهد که دو بار توسط عزیزان مورد خیانت قرار گرفت. اولین خیانت از طرف مردی است که می داند در چه شرایط سختی قرار دارد، او را ترک می کند. دومی از بوریس است که کاترینا امیدوار بود با او عشق و حمایت پیدا کند. بوریس به دلیل بزدلی و ترس از به عهده گرفتن مسئولیت زندگی یک زن، کاترینا را به مرگ محکوم می کند. نویسنده قدرت واقعی عشق و فداکاری را نشان می دهد. برای کسی، این احساسات می تواند افزایش یابد و برای کسی، ضعف و تقسیم طبیعت را آشکار می کند.
- خیانت در دوستی در رمان "یوجین اونگین" اثر A. S. Pushkin نقض شده است. دوستی که قهرمانان اثر، اونگین و لنسکی را که از نظر شخصیتی کاملاً متضاد هستند پیوند می دهد، به عنوان تضاد ارزش های زندگی ارائه می شود. یکی بدبین است که از زندگی خسته و ناامید شده است، دیگری یک رمانتیک لمس کننده و پرشور. روابط دوستانه می توانست مکمل آرزوها و دیدگاه های قهرمانان باشد، اما در عوض به یک تراژدی تبدیل شد. اونگین که تصمیم گرفت به دوستش آموزش دهد، به اولگا که لنسکی عاشق او است توجه می کند. لنسکی با در نظر گرفتن چنین عملی به عنوان خیانت، اونگین را به دوئل دعوت می کند و می میرد. اوگنی، که مسن تر و با تجربه تر بود، می توانست از چنین پیشرفتی جلوگیری کند، اما از ترس اتهام بزدلی، به دوستی خود خیانت می کند.
- نمونه ای از اولین تجربه زندگی، آزمایش احساسات و شکل گیری شخصیت وضعیتی است که در داستان هنر شرح داده شده است. ژلزنیکووا "مترسک". لنا مردی مهربان و وفادار و معتقد به صداقت و صداقت است که با اولین خیانت در زندگی اش روبرو می شود. دیما که دختر تقصیر او را بر عهده گرفت ، معلوم شد فردی ترسو و ترسو است. او به همکلاسی هایش اجازه می دهد از ترس محکوم شدن و از دست دادن اقتدار، الینا را قلدری کنند. قهرمان داستان تحقیر و تخریب اخلاقی را پشت سر می گذارد، اما هنوز به دوست خود که معلوم شد قادر به قدردانی از ویژگی های واقعی انسانی نیست، خیانت نمی کند.

اعتقاد بر این است که شخصی که بخشید نزدیکترین افراد به خود خیانت می کند - اصول، مبانی اخلاقی او. خوب است اگر انسان هنوز بتواند به عمل خود پی ببرد. یکی بعداً به دنبال جبران گناه خود، دریافت بخشش است، دیگری با وجدان خود تنها می ماند. اگر خائن احساس پشیمانی نکند، هیچ چیز در این زندگی به او کمک نمی کند.